باب هفتم در عالم تربیت

باب هفتم در عالم تربیت

چنین گفت پیری پسندیده دوش

چنین گفت پیری پسندیده دوش خوش آید سخنهای پیران به…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

جوانی ز ناسازگاری جفت

جوانی ز ناسازگاری جفت بر پیر مردی بنالید و گفت…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

یکی پیش داود طائی نشست

یکی پیش داود طائی نشست که دیدم فلان صوفی افتاده…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

سخن در صلاح است و تدبیر وخوی

سخن در صلاح است و تدبیر وخوی نه در اسب…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

زبان کرد شخصی به غیبت دراز

زبان کرد شخصی به غیبت دراز بدو گفت داننده ای…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

پسر چون زده بر گذشتش سنین

پسر چون زده بر گذشتش سنین ز نا محرمان گو…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

مرا در نظامیه ادرار بود

مرا در نظامیه ادرار بود شب و روز تلقین و…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

اگر پای در دامن آری چو کوه

اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

کسی گفت حجّاج خون خواره ای است

کسی گفت حجّاج خون خواره ای است دلش همچو سنگ…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

شبی دعوتی بود در کوی من

شبی دعوتی بود در کوی من ز هر جنس مردم…

بیشتر بخوانید »