چو خورشید بر زد سر از برج گاو ز هامون…
بیشتر بخوانید »جنگ بزرگ کی خسرو با افراسیاب
سپهدار ترکان ازان انجمن گزین کرد کار آزموده دو تن…
بیشتر بخوانید »پر اندیشه شد زان سخن شهریار بیامد بنزدیک پرهیزگار چو…
بیشتر بخوانید »چو نیمى ز تیره شب اندر گذشت سپهر از بر…
بیشتر بخوانید »ز رستم چو بشنید خسرو سخن یکى دیگر اندیشه افگند…
بیشتر بخوانید »زبان دو مهتر پر از گفت و گوى روان پرستنده…
بیشتر بخوانید »بفرمود تا پیش او شد دبیر بیاورد قرطاس و مشک…
بیشتر بخوانید »سپهدار ترکان چو شب در شکست میان با سپه تاختن…
بیشتر بخوانید »ز یزدان چو شاه آرزوها بیافت ز دریا سوى خان…
بیشتر بخوانید »چو زان روى جیحون شد افراسیاب چو باد دمان تیز…
بیشتر بخوانید »