شنیدم که فرماندهی دادگر قبا داشتی هر دو روی آستر…
بیشتر بخوانید »باب اول در عدل و تدبیر و رای
چه خوش گفت بازارگانی اسیر چو گردش گرفتند دزدان به…
بیشتر بخوانید »میان دو بد خواه کوتاه دست نه فرزانگی باشد ایمن…
بیشتر بخوانید »بزرگی جفا پیشه در حدّ غور گرفتی خر روستائی بزور…
بیشتر بخوانید »یکی را حکایت کنند از ملوک که بیماری رشته کردش…
بیشتر بخوانید »شنیدم که شاپور دم در کشید چو خسرو به رسمش…
بیشتر بخوانید »یکی مُشتزن بخت روزی نداشت نه اسباب شامش مهیّا نه…
بیشتر بخوانید »چنین گفت شوریده ای در عجم به کسری که ای…
بیشتر بخوانید »شنیدم که بگریست سلطان روم بر نیکمردی ز اهل علوم…
بیشتر بخوانید »شنیدم که خسرو به شیرویه گفت در آن دم که…
بیشتر بخوانید »