یکی را خری در گل افتاده بود ز سوداش خون…
بیشتر بخوانید »بوستان سعدی
ندانم که گفت این حکایت به من که بوده است…
بیشتر بخوانید »یکی را ز مردان روشن ضمیر امیر ختن داد طاقی…
بیشتر بخوانید »شنیدم که مردی است پاکیزه بوم شناسا و رهرو در…
بیشتر بخوانید »شنیدم که مردی غم خانه خورد که زنبور بر سقف…
بیشتر بخوانید »یکی نان خورش جز پیازی نداشت چو دیگر کسان برگ…
بیشتر بخوانید »یکی گربه در خانه ی زال بود که برگشته ایام…
بیشتر بخوانید »