روی علف ها چکیده ام. من شبنم خواب آلود یک…
مرغ مهتاب می خواند. ابری در اتاقم می گرید. گل…
تنها ، و روی ساحل، مردی به راه می گذرد.…
آب را گل نکنیم : در فرودست انگار، کفتری میخورد…
دیشب، لب رود، شیطان زمزمه داشت. شب بود و چراغک…
حرف ها دارم با تو ای مرغی که می خوانی…
دیر زمانی است روی شاخه این بید مرغی بنشسته کو…
آسمان ، آبی تر، آب، آبی تر. من در ایوانم،…
باز آمدم از چشمه خواب، کوزه تر در دستم. مرغانی…
جهان ، آلوده خواب است. فرو بسته است وحشت در…