پزشکانمعاصر

زندگی نامه دکتر محمد علی حفیظی

رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران

دکتر محمدعلی حفیظی از پزشکان خوشنام عصر ما، محبوب پزشکان و دردمندان، عزیز مصر وجود و شفا بخش آسیب دیدگان بود. او در سال ۱۲۹۴ در یزد زاده شد. تحصیلات ابدایی و متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر یزد به پایان برد و دو سال در دانشکده حقوق به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۱۲ وارد دانشکده پزشکی شد و در سال ۱۳۱۸ آن را به پایان رسانید. خدمت وظیفه را در زابل و خاش انام داد و در سال ۱۳۲۱ به دانشکده پزشکی منتقل و در کتابخانه آن به خدمت پرداخت. در سال ۱۳۲۵ متخصص بیماریهای کودکان شد و در سال ۱۳۲۷ رئیس درمانگاه و سردبیر دانشکد پزشکی شد و پس از طی مراحل آموزشی در سال ۱۳۴۵ به ریاست دانشکده پزشکی تهران رسید. به مدت ۱۷ سال دبیر کل نظام پزشکی بود پس از مرگش که در آبان ۱۳۷۱ اتفاق افتاد مراسم ترحیم مفصلی با شرکت انبوهی از پزشکان در مسجد امام حسن عسگری در سهروردی برگزار شد که عبور و مرور در آن خیابان ساعتها بند آمده بود.

پزشکی در ایران در نیم قرن اخیر با نام دکتر حفیظی آمیخته است. چه او متجاوز از پنجاه  و دو سال   عمر پر برکت خود را در خدمت جامعه دانشگاهی و اعتلای حرفه پزشکی نهاد.

استاد دکتر حفیظی مدت پانزده سال در مرتبت سردبیری دانشکده پزشکی فعالیت کرد و با روسای مختلف و معروفی همچون دکتر جواد آشتیانی، دکتر منوچهر اقبال، دکتر احمد فرهاد و دکتر جهانشاه صالح که بدون شک دارای سلیقه های متفاوت بودند همکاری کرد و خاضعانه، بی ریا و با وفا داری کامل در خدمت آنان بود. ولی معروف بود که عملا اداره دانشکده با سردبیر است. در آن زمان نه تنها دانشکده پزشکی تهران  بلکه دانشکده های پزشکی نوپای شهرستانهای تبریز، مشهد، افهان و شیراز عملا از رهبری دانشگاه تهران استفاده می کردند. لذا وسعت فعالیت دکتر حفیظی در سطح کشور بود.

از خصائل  جالب و برجسته دکتر حفیظی منظم بودن در کار و مقید بودن به انجام وظیفه به حد کمال بود. همیشه در محل کار خود حضور داشت. از امکانات سفرهای خارج از کشور به حداقل (دو یا سه بار در مدت بیست و یک سال آن هم برای شرکت در کنفرانس روسای دانشگاههای پزشکی یا آموزش به مدت چند روز) اکتفا نمود. از اول صبح تا دیر وقت بعد از ظهر در دانشکده بود و اطاقش همیشه بر روی اربای رجوع، دانشجو، استاد و مردم عادی باز بود. هر کس به آسانی می توانست وارد اطاقش شود و او را ملاقات کند  مسائل خود را مطرح نماید.

مجاور اطاق سر دبیر، اطاق استادان قرار داشت. در آن زمان اکثر دروس نظری در تالارهای دانشکده پزشکی تدریس می شد و استادان بالینی از بیمارستانها، استادان علوم پایه از بخش هی دانشکده پزشکی، به اآن اطاق می آمدند و پس از اندکی استراحت به کلاس درس می رفتند. در این فاصله مسائل مربوط به بخش خود را با دکتر حفیظی حل و فصل می کردند. دکتر حفیظی در مورد شروع و خاتمه کلاسها و حضور غیاب دانشجویان و شرکت استادان مطابق برنامه خیلی دقیق بود. هیچ کلاسی نبود که حفیظی از تشکیل و خاتمه آن بی اطلاع باشد.

در دوران طولانی سر دبیری دانشکده پزشکی، که باید گفت دانشکده نوجوان و نوپا بود، اکثر نظام نامه ها و آیین نامه های مربوط به خدمات پزشکی، ارداره بخش های بیمارستان، انتخاب دستیار، تربیت و تعیین افراد پیرانپزشکی و به کار گیری افراد در سطوح مخلف، خدمات پزشکی و آیین نامه های ترفیع و ارتقاء، مسافرتای علمی هیأت آموزشی دانشکده پزشکی توسط دکتر حفیظی تهیه می شد. آیین نامه ها بنا به بستگی به نوع آنها می بایست در شورای دائمی رکب از تعدادی از استادان به انتخاب شورای دانشگاه و مقامات قانون گذار خارج از دانشگاه به تصویب می رسید. استاد در تمام این موارد با پیگیری بی نظیر و توضیحات لازم موارد مربوطه را از تصویب می گذراند. اگر نگویم تمام ولی بیشتر آن قواعد و نظام نامه ها هم اکنون هم به قوت خود باقی است.

آموزش دانشجویان و کادر بیمارستانه به دقت مورد توجه دکتر حفیظی بود. او با ایجاد پستهای بازرسی یک کنترل شبانه روزی از بیمارستنها می کرد و خصوصا در مورد کشیک شب و خدمات سرپایی و درمانگاهی نهایت سعی را داشت و در تمام موارد از خشونت خودداری داشت و بنا به سنت یزدی بودن بسیار آرام، صبور و نرم، ولی مطمئن و با جدیت مسائل را پیگیری و معایب را بر طرف می کرد.

در دوران طولانی سردبیری او، دانشگاه تهران همانند سایر سازمانها از نظر مالی در مضیقه بود. دکتر حفیظی سعی می رکد با آن بودجه ناچیز بهترین امکانات را فراهم آورد و از ولخرجیها و خاصه خرجیها جلوگیری کند. کارمندان اداری همکار دکتر حفیظی بسیار محدود و انگشت شمار، اما حقا از لاق ترین و قانع ترین افراد از نوع خود بودند و هریک در کار خود آنقد رتبحر داشتند که یقینا امکان تعیین جانشین برای آنها ناممکن بود. این کارمندان صدیق، خود را کاملا وقف پیشرفت و توسعه دانشکده پزشکی می کردند وهمیشه در محل کار خود حاضر و جوابگوی صحیح ارباب رجوع بودند.

قبل از برقاری کنکور سراسری، دانشکده پزشکی راسا کنکور پذیرش دانشجو را انجام می داد و در تمام این دوره ها دکتر حفیظی مسئول کنکور ورودی دانشکده پزشکی، دانپزشکی و دار سازی بود و با نهایت دقت و اطمینان با همان کارمندان کم از عهده این کار بر می آمد.بعدها که مقرارت کنکور سراسری کشور وضع شد، اکثرا آیین نامه ها و دستورالعملهای دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به کار گرفته شد.

دکتر حفیظی در کتاب جامع خود به نام راهنمای دانشکده پزشکی، که الحق در نوع خود از متابهای با ارزش تاریخ پزشکی جدید است، کلیه این قواعد و آیین نامه را جمع آوری کرده است. دکتر حفیظی در اواخر عمر خود در دد بود کتاب مزبور را با تغییرات پیش آمده تجدید چاپ کند و امیدواریم فرزندش دکتر علی حفیظی و یا برادرش دکتر مهدی حفیظی استاد جراح دانشکده پزشکی تهران آن کار را ب پایان برسانند.

هنگامی که دکتر حفیظی در سال ۱۳۴۲ معون دانشکده پزشکی و در سال ۱۳۴۵ رئیس دانشکده پزشکی شد، کما فی السابق نظم و تربیت پیشین را از دست نداد و همواره همانند سردبیر دانشکده پزشکی ظاهر می شد. در گوشه ای از اطاق ریاست دانشکده پزشکی خارج از میز رئیس می نشست  و به کارها رسیدگی می کرد و اغلب معاونین و همکاران نیز در همان اطاق حضور داشتند. ر مدت قریب به شش سال دوره معونت و ریاست دانشکده پزشکی نشان داد که متعلق به مردم، دانشجو و استاد و برای خدمت به آنها است، نه ریاست بر آنها، خاضعانه و با حیای مخصوص به خود به کارها رسیدگی می کرد . در برخوردبا پرخاشگران و زیاده طلبان و مهاجمین به حقوق مردم ایستادگی داشت و مقاومت لجوانه اش زبانزد بود. ولی در مقابل دانشجویان، ضعفا، نیازمندان پدرانه به کمک آنها می شتافت. در تمام این مدت از مزایای قانون فولتایم دانشگاه( که از سال ۱۳۴۲ در دانشگاه متداول شده بود) استفاده نکرد. با همان قانون به اصطلاح پارت تایمی کارد کرد و بازنشسته شد. بخشی از بعد از ظهر و اوایل شب را منظما به مطب کوچک خود واقع در میدان شاهپور سابق، که مدتی هم منزل مسکونی اش بود، می رفت و به کار بیماران و دردمندان می پرداخت و با آنکه متخصص بیماریهای کودکان بود، هیچگاه به عنوان متخصص پولی اضافی دریافت نمی کرد و حتی پولی که به عنوان ویزیت به او داده می شد نگاه نمی کرد و گاهی نیز از کمک مالی به بیماران مستمند کوتاهی نداشت، برخی از دارو سازان محل کار شاد بودند. به گفته دکتر محمد شروین در عزای آن مرحوم:

طبیب خردمند و روشن ضمیر

مددیار بیمار و یزدان پرست

حفیظی پزشکی که با سعی او

بسی خسته جان از ملالت برست

و به گفته دکتر مرتضی مشایخی:

با تنی خسته بجز غم بیمار نداشت

آنکه جان داد بحق در ره بیمار کجاست

دکتر حفیظی پیشاز تشکیل سازمان نظام پزشکی ایران، به همراهی عده ای از استادان و صاحب نظران در تنظیم قانون نظام پزشکی  شرکت کرد. در اولین دوره انتخابات نظام پزشکی ایران به عنوان نماینده تهران در سازمان مرکزی برگزیده شد و در همان دوره به عنوان سر دبیر سازمان نظام پزشکی ایران از طرف منتخبین انتخاب کردید. کاری بزرگ در پیش بود و باید هر چه زودتر آیین نام و مقررات جدیدی وضع کرد. الحق دکتر حفیظی نهایت سعی را در این مورد نمود و اکثر آیین نامه های موجود دستاورد دکتر حفیظی است. دکتر حفیظی در همه انتخابات سازمان پزشکی شرکت کرد و هماره نام او در صدر جدل منتخبین قرار داشت.

دکتر حفیظی در مدت هفده سال به عنوان سردبیر کل سازمان نظام پزشکی( از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۶۵ ) مدافع جدی  خستگی ناپذیر حقوق جامعه، چه پزشکی و چه بیمار بود. او اعتقاد فراوان اشت که پزشکان علیرغم تمایلات سیاسی و اجتماعی متفاوت باید در مقام والای خود خدمتگزار جامه باشند و به درد بیماران برسند. به این مناسبات بود که عمیقا در دل پزشکان و بیماران قرار گرفت و هریک او را مدافع جدی خود می دانستند.

در طی این دوره هفده ساله دکتر حفیظی همیشه با دولتمردان و سازمانهای دولتی در اصطکاک بود، خصوصا مقابل مداخلات وزارت بهداری ایستادگی می کرد، و این باعث زحمت فراوان برای او شد با این حال ایشان با کمال شجاعت و صراحت در مقابل مداخلات غیر سالم به پا می خاست به گفته دکتر فرامرز گودرزی:

همیشه طرفدار مظلوم بود

به جان بسته خاک این بوم بود

جوانمردو آزاده و بردبار

شجاع و زبان آور و سازگا

دوره ریاست نظام پزشکی رحوم دکتر منوچهر اقبال که هر کس می توانست از خوان نعمت همت اواستفاده کند، دکتر حفیظی کوچکترین چشمداشتی نداشت و با اینکه از نظر مالی بی نیاز نبود به خرج خود( و با قرض) برای جراحی قلب به آمریکا رفت و پس از بارگشت علیرغم تویه پزشکان معالج خود باز به خدمت در نظام پزشکی بدون دریافت دستمزد ادامه داد و شبانه روز خود را وقف خدمت به مردم کرد و نظام پزشکی به زحمات او سر  سامان یافت. باز بنا به شعر دکتر گودرزی:

نظام گزشکی از اونام یافت

طبابت از او فر و انجام یافت

دکتر حفیظی عاشق کارش بود. عاشق مردم بود. عاشق خدمت بود. به گفته دکتر چوبک:

استاد عشق بود و طبیبی نکو خصال

نامش حفیظ و حافظ جمع و نظام ما

می گفت در نماز عشق به درگاه کبریا

خدمت به خلق حرفه و اصل و مرام ما

عشق نبی و مهر علی بود در دلش

وز این زلال عشق فشاندی به کام ما

دکتر حفیظی در زمان جنگ تحمیلی فرزند برومندش را از دست داد  و او این موضوع را با کمال شجاعت پذیرفت. باز به گفته دکتر گودرزی:

چو سوی جنان رفت فرخ پسر

توکل به حق کرد والا پدر

در آن ماتم، او همچو سروی سهی

به جا بود با شوکت و فرهی

دکتر محمد علی حفیظی مراحل خدمات دانشگای را از دستیاری تا استادی طی کرد و در سازمان نظام پزشکی هم بزرگ منشی و عشق به خدمت را مردانه نشان داد. کتر زرکش در ثنایش گفته است:

ما درس وفا از تو آموخته داریم

بر دل غم هجران توآسان تنوان کرد

در مرگ دکتر حفیظی جامه پزشکی ایران عزا دار شد، زیرا که یکی از فرزانه ترین و پخته ترین نسل پزشکی ایران را از دست داد. به گفته دکتر پازوکی:

گر حفیظی رفت نامش زنده و جاوید ماند

نامه اعمال او ثبت است در کن ومکان

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن