دسته‌ها
شعرا قرن هشتم هجری - 679 الی 776 شمسی قرن هفتم هجری 582 الی 679 شمسی

زندگی نامه سلطان ولد

احمد ملقب به بهاء الدین پسر جلال الدین مولوی است وی در سال ۶۰۵ – ۶۲۳ هجری – در آسیای صغیر در شهر لارنده پا به عرصه وجود گذاشت علوم ظاهی و باطنی را از پدرش مولوی و حسام الدین چلبی و شمس تبریزی فرا گرفت

سلطان ولد در عالم شعر و عرفان مقام بلندی داشته و یکی از عوامل انتشار ادبیات ایران در کشور عثمانی بوده است

اشعار متفرقه زیاد گفته ضمنا مجموعه ای که به شیوه مولوی سروده ولی از آن کمتر است علاوه بر آن کتابی دارد به نام ولدنامه  که شامل شرح حال مولوی است .

سلطان ولد در سال ۶۹۱ – ۷۱۲ هجری – در قونیه چشم از جهان فرو بست و در مقبره پدرش مولوی به خاک سپردند

 گر یک ورق از کتاب ما را بر خوانی     حیران ابد شوی ز حیرانی

ور یک نفسی به درس دل بنشینی         استادان را به درس خود بنشانی

 

.

دسته‌ها
شعرا قرن یازدهم هجری - 970 الی 1067 شمسی

زندگی نامه صفی اصفهانی

آقا صفی معروف به صفیا فرزند خواجه قاسم از شعرای شیرین سخن اصفهان است که با حکیم شفائی اصفهانی معاصر و معاشر بود . به نوشته ملا عبد النبی فخر الزمانی قزوینی مولف تذکره میخانه در آغاز جوانی به سیر و سایاحت پرداخت و قسمتی از عمر خود را در شهرهای هندوستان به درویشی و قلندری گذرانید و سرانجام به خدمت زمانه بیگ مهابت خان حاکم وقت رسید و از وی عزت و احترام فراوان دید . آقا صفی مردی بسیار نیک سیرت و بلند همت بود . هیچ وقت زیر بار منت نمیرفت و لب به تملق و چاپلوسی نمی گشود

 گار بخارد پشت من انگشت من          خم شود از بار منت پشت من

همتی کو تا نخارم پشت خویش         وارهم از منت انگشت خویش

آقا صفی ساقی نامه ای نیز دارد که از ساقی نامه های لطیف به شما می رود واین ساقی نامه در تذکره میخانه امده است . دیوان او را تا شش هزار بیت نوشته اند آقا صفی به سال ۹۹۸ –  ۱۰۲۸ هجری –  در کابل در گذشت و همانجا مدفون است

 مکن ناگشته از خاطر فراموشا فراموشم         که چون از خاطرت رفتم ، زخاطر ها فراموشم

به بازار محبت از پی سودای دل رفتم            دچارم شد خریداری که شد سودا فراموشم

صفی چندانم بده کز لوح محفوظ ضمیر او      چو نیکی از نهاد مردم دنیا فراموشم

.

دسته‌ها
شعرا معاصر

زندگی نامه سهیلی تبریزی

میرزا احمد از شاعران خوش ذوق و از مشروطه خواهان جان به کف تبریز بود که تا پای دار در مرام خود پایدار ماند . وی همان سهیلی است که در جنگ جهانی اول در استیلای روس به تبریزاو را با شادروان حاج میرزا علی ثقه الاسلام و ۶ تن دیگربه دار آویختند

مرحوم تربیت مینویسد : میرزا احمد سهیلی تبریزی از شعرای همین قرن چهاردهم هجری بوده و در ۹ آذر ماه ۱۲۹۰ – مصادف با عاشورای۱۳۳۰ – در رشته ظلم روسها از حلقش در آویخته و از نطق و گفتارش بازداشتند

سهیلی در سال ۱۲۸۲ – ۱۳۲۱ هجری -قسمتی از غزلیات و متفرقات خود را به انضمام شاه و درویش هلالی مشهدی چاپ کرد

یارم چو بر گزید به خود یار دیگری          زد بر دلم خدنگ شرر بار دیگری

چون دید نقد جان من خسته بی بهاست      کالای حسن برد به بازار دیگری

او مشتری به گوهر عشقم نگشت و من     اینک روم به پیش خریدار دیگری

ای بی مروت این همه جور و جفا چرا      با آنکه دل نداده به دلدار دیگری

یک عمر خو به گلشن کویت گرفته ام       اکنون روم چگونه به گلزار دیگری

                         دانی که نیست بهر سهیلی در این جهان

                        دشوار تر ز هجر تو دشوار دیگری

.

دسته‌ها
شعرا قرن دوازده هجری - 1067 الی 1164 شمسی

زندگی نامه سلیم تهرانی

محمد قلی بیگ از شاعران نازک خیال تهران بود . او نیز مانند سایر شعرای ایران در زمان شاهجهان به هندوستان رفت و مقام و مرتبتی بلند یافت . بیشتر اشعارش به سبک هندی ساخته شده و بسیار ظریف و دلنشین است

در سرودن اقسام شعر و آوردن مضامین بکر و تازه دستی داشته است .

میرزا محمد طاهر نصر آبادی مینویسد :

غرض که روانه هند در خدمت اسلام خان وزیر اعظم قرب بهمر سانیده در مدح او شعر بسیار گفته اگر چه شهرتی در اخذ معنی مردم دارد اما معانی غریب و لطیف هم زاده طبع خود دارد

سلیم در سال ۱۰۲۶ – ۱۰۵۷ هجری – در هند بدرود جهان گفت

رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند           نامت نمبرم که دلم گوش میکند

با چشم تر به یاد تو رفتیم زین جهان          چون طفل خردسالی که گریان به خواب رفت

به گوشه ای بنشین و ز نفس ایمن شو       ز سگ خلاص نگردید تا گدا ننشست

به صورتی که توئی کمتر آفریده خدا          ترا کشیدم و دست از قلم کشیده خدا

 

.

دسته‌ها
شعرا قرن دهم هجری - 873 الی 970 شمسی

زندگی نامه خواری تبریزی

خواری از شاگردان لسان شیرازی است . شاعری نازک خیال و شیرین بیان و خط نستعلیق را بسیار نیکو مینوشت

با اینکه مردی رند و عیار و بی باک بود ولی استادش را از جان و دل دوست میداشت و غزلیلت او را بر اشعار اهلی و فغانی شیرازی و دیگر شعرای معاصر ترجیح می نهاد

گویا اصالتش از هرات بوده و چون از آغاز جوانی در تبریز میزیسته است مردم او را تبریزی می شناختند

خواری در شیوه غزلسرائی مهارتی کامل داشت و از تمام دقایق شعر آگاه بود . غزلش در میان غزلسرایان آذربایجان دست به دست میگشته است

وفاتش به سال ۹۴۵ – ۹۷۴ هجری – در تبریز اتفاق افتاده ولی از محل قبرش معلوم نیست

 از سرمستی خوش آنساعت که چون یادم کنی         بی خود آئی و ز بند محنت آزادم کنی

بخت آ«م کو که خواب آلوده بر خیزی شبی            ناله ام نشناسی و گوشی به فریادم کنی

 

.

دسته‌ها
شعرا قرن ششم هجری - 485 الی 582 شمسی قرن هفتم هجری 582 الی 679 شمسی

زندگی نامه زکی مراغه ایی

لطف الدین از شاعران او استادان نامدار سده ششم هجریست که در فضل و ادب و فنون شعر از بزرگان زمان خود به شمار میرفت

در لباب  الالباب گوید :

لطیف الدین زکی مراغه ایی لطیف جاهن و افضل گیهان اصل او از مراغه بود اما مولد و منشاء او در کاشغر اتفاق افتاد . از آن سبب ترکان ترکان تنگ چشم معانی که از خدر فکر او بیرون آمدند ، بجمال دلبری و کمال جان فزائی بودند

در مراتب فضل و کمال وا همیب بس که ابوالفرج رونی این قطعه را یروده بدو فرستاد :

 سلطان نظم و نثر ، زکی آنکه در جهان          داد سخن بداد به معیار شعر خویش

در دیده افضل خار و خسک نهاد                   از گلبن ضمیر وز گلزلر شعر خویش

در فضل و در لطافت حقا که در جهان             نی مثل خویش دارد ونی یار شعر خویش

چون دیده ام هزار معانی بکر او                   بیزار شاعری شدم از عار شعر خویش

وفات زکی در سال ۵۸۹ – ۶۰۷ هجری – ذکر کرده اند

تا گردد ماه عارضش از خط نشان نشست            گوئی که گرد غالیه بر ارغوان نشست

یا بر کران چشمه خور سایه اوفتاد                    یا در میان شعله آتش دخان نشست

 

.

دسته‌ها
شعرا قرن یازدهم هجری - 970 الی 1067 شمسی

زندگی نامه دانش مازندرانی

ملا علی معروف به حبش از گویندگان سده یازدهم هجریست وی در ساری مازندران دیده به جهان گشود و ایام جوانی در مشهد به تحصیل غلم و ادب گذرانید و سپس در اصفهان به کار قضاوت اشتغال جست

فاضلی خوش صحبت شاعری نیک سیرت بوده و به نوشته نصر آبادی نسبتش به بلال موذن حضرت رسول می رسیده استو گویا در اواخر عمر از دانش به جاوید تغییر تخلص داده است

دانش در ۱۰۳۹ – ۱۰۷۰ هجری – در اصفهان درگذشت و در بقعه محمد بیگ به خاک سپردندش

بر مزارم کاشکی بعد ار هلاکم بگذرد            گر زخونم نگذرد باری ز خاکم بگذرد

به پیش ما چه زنی لاف زور بازو را           که می کشد همه کس این کمان ابرو را

درد دلم به کاغذ ابری رقم کنید                 شاید که پی به دیده گریان من برد

 

.

دسته‌ها
شعرا قرن هشتم هجری - 679 الی 776 شمسی

زندگی نامه زکی شیرازی

عبالله پسر ابوتراب از فضلا و عرفای بزرگ شیراز است او در فضل و ادب یگانه روزگار خود بود

قاضی ناصر الدین بیضاوی و قطب الدین علامه از شاگردان این استاد بوده اند. گویا در شعر بیشتر به سرودن رباعی میپرداخته و اشعاری که از وی به یادگار مانده است رباعی های عارفانه میباشد

شیخ در عرفان مقامی بلند داشت . قاضی بیضاوی نقل کرده که :

وی پس از مرگ زنده شد و فتوای علمای مصر را جواب نوشته باز درگشت و از این جهت او را ذوالموتین نامیده اند

وفات وی را در سال ۶۵۷ – ۶۷۷ هجری – روایت کرده اند

 در عالم بی وفا دویدیم بسی        بیچاره تر از خویش ندیدیم کسی

تازیانه روزگار خوردیم به دهر     از دست دل خویش نه از دست خسی

 

.

دسته‌ها
شعرا قرن دوازده هجری - 1067 الی 1164 شمسی قرن یازدهم هجری - 970 الی 1067 شمسی

زندگی نامه دانش مشهدی

میرزا رضی ، پسر میزا ابوتراب از شاعران نازک خیال سده یازدهم هجریست. پدرش نیز شاعر بود و فطرت تخلص میکرد

فطرت به هندوستان رفت و در سال ۱۰۲۹ – ۱۰۶۰ هجری – در حیدرآباد دکن درگذشت . دانش به سراغ پدر بدان کشور  رفت  و تا مدتی باز نگشت

در فروردین ۱۰۳۴ – شعبان ۱۰۶۵ هجری – قصیده ای در مدح شاهجهان سرود و شاه را خوش آمد و به او دوهزار روپیه صله داد .پس از آن به خدمت دارا شکوه ولیعهد دانشمند و با ذوق جهانشاه پیوست و در حضرت او پایگاهی بلند یافت . گویند وقتی شاهزاده این بیت او را شنید :

تاک را سیراب کن ای ابر نیسان در بهار          قطه تا می میتواند شد چرا گوهر شود

سخت پسندش آمد و ده هزار روپیه او را صله فرمود و آن را به مسابقه گذاشت و خودش نیز در مسابقه شرکت کرد و چنین سرود :

سلطنت سهل است خود را آشنای فقیر کن       قطره تا می میتواند شد چرا گوهر شود

دانش مدتی هم در بنگاله مورد عنایت محمد شجاع پسر دیگر شاهجهان قرار گرفت و به سال ۱۰۴۰ – ۱۰۷۲ هجری – به زادگاه خویش بازگشت و در سال ۱۰۴۴ – ۱۰۷۶ هجری – در مشهد دار فانی ار بدرود گفت

 موسوم آن شد که ابر تر چمن پرور شود        نکهت گل مایه شور جنون در سر شود

ناک را سیراب کن ای ابر نیسان در بهار        قطره تا می  میتواند شد چرا گوهر شود

ناله بلبل در پرده برگ گل است                  بی دماغم کاش از این یک پرده نازکتر شود

ما به ذوق گریه مستی در این بزم آمدیم       می بده ساقی بقدر آنکه چشمی تر شود

راز پوشیدن نیاید دانش از بی تاب عشق    در میان انجمن پروانه خاکستر شود

.

دسته‌ها
شعرا قرن دهم هجری - 873 الی 970 شمسی

زندگی نامه شریف تبریزی

شریف تبریزی از شاعران چیره دست تبریز است وی در فنون شعر از شاگردان لسانی شیرازی بود ولی پس از نشو و نمای کامل در مراتب سخنوری بعضی از ابیات لسانی را که در نظر او بی معغنی و ناپسند بود در دفتری جمع نممود و نام آن سهو اللسان نهاد و بدین وسیله استاد را از خود آزرد

وی در گفتن هجو دست قویی داشت و بر هیچ کس ابقا نمیکرد

شریف در سرودن اقسام شعر نسبت به معاصرانش امتیاز داشت بطوریکه لطفعلی بیگ آذر اورا ستوده مینویسد :

در مراتب شاعری بزعم فقیر بهتر از لسانی است

شریف در جوانی و در سال ۹۲۸ – ۹۵۶ هجری – بدرود جهان گفت

ز دو دیده خون فشاندم که نظر کنی نکردی         به ره تو خاک گشتم که گذر کنی نکردی

دم مرگ هیچ دانی ز چه ماند باز چشمم             ز تو بود چشم انم که نظر کنی نکردی

چو نکرد یار رحمی ز توان فغان چه حاصل         ز تو بود امید آنم که اثر کنی نکردی

ز نخست کردم ای دل به تو شرح غمزه او          خبرت ز فتنه دادم که حذر کنی نکردی

به وطن شریف روزی که ترا نماند قدری           بجز این نمناد چاره که سفر کنی نکردی

 

.