دسته‌ها
پزشکان معاصر

زندگی نامه دکتر محمد حسین ادیب

دکتر محمد حسین ادیب – استاد کرسی پزشکی قانونی

استاد دکتر محمد حسین ادیب تدریس درس پزشک قانونی را بر عهده داشت وی پسر ادیب الدوله رئیس معروف مدرسه دارالفنون بود . در کابینه دکتر اقبال وقتی که شاه به علتی از دکتر عبد الحسین راجی وزیر کابینه ناخشنود شد او را از وزارت برداشت . می خواستند دکتر علی وکیلی را به جای او بگمارند که دکتر شغل وزارت را قبول نکردند و این سمت به دکتر محمد حسین ادیب واگذار شد

دکتر ادیب در سال ۱۲۷۸ در تهران متولد شد . تحصیلات ابتدایی را در مدرسه علمیه و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رسانید . پس از آن در مدرسه عالی حقوق به تحصیل اشتغال ورزید و به دریافت گواهی نامه با کالورا و لیسانس در حقوق نائل آمد به علاوه در رشته طب نیز به تحصیل پرداخت و به سال ۱۳۰۵ به دریافت دانشنامه دکترا توفیق یافت و حائز رتبه اول شدند . در همان سال برای تکمیل تحصیلات به اروپا عزیمت نمودند و در دانشکده پزشکی پاریس به تحصیل مشغول شد .و پس از فراغت از تحصیل و گذراندن پایان نامه خود در باب هیدرونفروزهایی که در نتیجه ضایعات میزنای فوقانی پدید می آید و بررسی آنها به وسیله اورتروپیلوگرافی رتروگراد به اخذ دانشنامه دکتری از دانشکده  پاریس نائل شدند .

نشانهای دریافتی دکتر ادیب :

  1. نشان علمی درجه سوم
  2. نشان اسمعیل از دولت مصر
  3. نشان فیصل از دولت پادشاهی عراق
  4. نشان طلا شرف السوری درجه اوول از طرف رئیس جمهور سوریه

سوابق خدمت دکتر ادیب :

  1. دبر دبیرستان دارالفنون
  2. کارمند بنگاه پاستور ایران
  3. استاد دانشکده پزشکی
  4. رئیس بخش بیماری های زنان و مجاری ادرار در بیمارستان گوهرشادد حسابی
  5. پزشک قانونی دادگستری
  6. معاون دانشکده پزشکی و داروسازی و دندانپزشکی
  7. کارمند کمیسیون پزشکی فرهنگستان
  8. بازرس فنی بیمارستانهای دانشکده پزشکی
  9. کارشناس رسمی وزارت دادگستری

در مهر ماه ۱۳۱۹ در سازمان جدید دانشکده به استادی کرسی پزشکی قانونی منصوب شدند و پس از فوت دکتر حبیبی استاد کرسی آسیب شناسی  ، تصدی کرسی مذکور نیز به عهده ایشان محول گردید

آقای دکتر ادیب علاوه بر پایان نامه خویش که به زبان فرانسه چاپ شده است یک جلد کتاب پزشکی قانونی مشتمل بر ۳۰۰ صفحه تالیف نموده اند

دکتر ادیب کارمند رسمی بنگاه بین المللی جرم شناسی و عضو وابسته خارجی بیماریهای میزراه و پزشک قانونی میباشد

 

 

.

دسته‌ها
خطاط

زندگی نامه مولانا سلطان علی مشهدی

اما کسی که گوی رجحان از میان خوشنویسان ربوده قبله الکتاب مولانا سلطانعلی مشهدی بود که خطش در میان خطوط کالشمس بین سایر الکواکب عالمگیر شد وخط او به جایی رسید که از محالات است که دست کسی به آنجا رسد مولاتا حالات خود و ایام مشق و ترقی و نظر یافتن از جانب حضرت امیر کل را در رساله منظومه که نقل آن در این نسخه شده نمود چون مولانا خط را به سرحد اعجاز رسانیده و آوازه وصیت طنطنه او ب اکناف واطراف عالم رسید سعید دارین سلطان حسین میرزا او را به دارالسلطنه هرات طلبیده در کتابخانه خاه جا داده. مولانا به تابت سر کار خاصه نواب اشتغال داشت و در نسخ ها اسم خود که می نوشت کاتب السلطانی قید می کرد.

و کتاب اب عمارات و منازل باغ جهان آرا مشهور به با مراد تمامی به خط مبارک ایشان است و اوراق مجالس النفایس که از تالیفات ترکی امیر کبیر علی شیر است و در خانه امیر در حوض آب سنگ مرمر نوشته و اکنون هر صفحه ورقی ازآن حرز مثال مردم دارند به خط شریف ایشان است. مشهور است که در وقتی که شاهی بیگ خان ازبک دارالسلطنه هرات را گرفت مولانا را پیش طلبیده آن قطعه را به قلم تعلیم و اصلاح در آورده  مولانا در همان ایام بعد از رحلت نواب سلطان حسین میرزا و انقراض دولت خاندان او به مشهد مقدس عرش درجه آمده منزوی گشت تا ودیعت حیات به قابض ارواح سپرد. وووفاتش در تاریخ دهم شهر ربیع الاول سنه ست و عشرین و تسعمائه(غم بی حساب) به طری تعمیه تاریخ گشته قبرش در محاذی ما بین پای مبارک حضرت امام همام ثامن ضامن مفترض الطاعه واجب العصمه صلوات الله و سلامه علیه از بیرون متصل به گنبدامیر علی شیر و مدرسه شاهرخی نزدی ب نجره فولادی مدت عمرش هشاد و پنج سال و مولانا  شاگردان سر آمد داشته به سوی مولانا میر علی که برابری با استاد می نماید و پنج کس دیگر بوده اند مولانا محمد ابریشمی، مولانا سلطان محمد نور، مولانا سلطان محمد خندان، مولانا زین الدین محمود، مولانا میر علی جامی  و اینها در خدمت مولانا خوشنویس گشته سر آمد زمان و خوشنویسان دوران بوده اند.

آنکه در عالم بخط مشکافم                                 

نسخ کرده خط استادان تمام

گشته شاگردانش از را یقین                                   

در طریق حق کرام الکاتبین

از جمله آنها مولانا محمد ابریشمی است که سرآمد شاگردان وی بوده این ابیات را گفته و در لوح مزار مولانا به خط خود نوشته است:

آن کو رقم زدی قلمش خط جانفزا                                 

در حرف اوکشیده قلم کاتب قضا

جان یافتی قلم چو رسیدی بخط او                                

آخر، ولی شدش قلم دست خاکپا

خطش مین نبودنکو در طریق نظم                               

لطف سخن چو حسن خطش بود دلگشا

ره داد از مناسبت نام نزد خویش                                

سلطان ابوالحسن علی موسی رضا

رو در فناست ر چه بینی بغیر او                                

ماند همین خدا و نماند بجز خدا

.

دسته‌ها
شعرا قرن سیزده هجری - 1164 الی 1261 شمسی

زندگی نامه واله داغستانی

علی قلی خان فرزند محمد علی خان معروف به واله داغستانی از خان زادگان داغستان بود آبا و اجدادش در اوائل دولت صفویه از داغستان به اصفهان آمدند . واله در سال ۱۰۹۱ – ۱۱۲۴ هجری – در اصفهان دیده به جهان گشود . و در همان شهر رشد و نمو یافت و به سرودن شعر پرداخت . واله در زمان سلطان حسین صفوی به مرتبه عالی رسید

وی به خدیجه سلطان نامی که دختر عمویش بوده عشق میورزید ولی در غلبه افغان بر صفویه و تصرف شهر اصفهان به سال ۱۱۱۰ – ۱۱۴۴ هجری – معشوقه اش به دست افغان ها افتاد بیچاره در اثر این پیشامد ناگوار عنان طاقت از دست داد و دیوانه وار از اصفهان به بند عباس و از آنجا به هندوستان رفت و تا پایان عمر برنگشت و در سال ۱۱۳۵ – ۱۱۷۰ هجری – در آنجا درگذشت

واله در فراغ معشوقه از دست رفته اش ناله ها کرده و شعرهای دردناکی سروده است

واله ز فراق روی جانان مردم در هند غریب و زار و گریان مردم

نگذاشت اثر ز هستیم مهر رخش مردم ز غم خدیجه سلطان مردم

جانانه مرا بی سرو سامان کردست آشفته ام آن زلف پریشان کردست

گفتی که ترا کرده چنین اواره آواره مرا خدیجه سلطان کردست

علاوه بر واله ، امیر شمس الدین فقیر از شعرای هند با اجازه واله یک مثنوی لطیف دایر بر داستان او و معشوقه اش نظم کزده که نسخه خطی آن موجود است

واله بجر دیوانش که حدود چهار هزار بیت است تذکره ای به نام ریاض الشعرا در هند نوشت که شرح حال ۲۵۰۰ شاعر در آن ذکر کرده است و نسخه خطی آن در کتابخانه ملی تهران موجود است

نه هرکه نام علی کرد حیدری داند نه هرکه گشت محمد پیمبری داند

نه هر صحابه شود ز اهل بیت چون سلمان نه هرکه روی نبی دید بوذری داند

نه هرکه تکیه کند بر ساده دولت طریق سروری و رسم مهتری داند

نه هر نهال که افراخت قد به طرف چمن چو سرو قامت یارم صنوبری داند

نه هر که زلف و خط و خال باشد واله طریق یاری و آئین دلبری داند

 

.

دسته‌ها
شعرا معاصر

زندگی نامه عطای رشتی

حسین معروف به ادیب السلطنه سمیعی ، فرزند میرزا حسن خان از سخنوران قوی دست و استادان مسلم عصر حاظر بود . نیاکانش اهل تبریز بودند ولی او به سال ۱۲۵۲ شمسی در رشت دیده به جهان گشود . سمیعی بر ادبیات فارسی و عرب احاطه کامل داشت و در سرودن انواع شعر توانا بود

با اینکه در سرودن شعر پیرو سبک متقدمین است اما در اشعار وی مضامین دکر و اندیشه های نو و معانی بدیع فراوان دیده میشود

آثار:

  1. آرزوی بشر
  2. جامعه الحیوانات
  3. نخبه سمیعی

سمیعی پس از پایان دوره تحصیل وارد خدمت دولت گردید و مراحل خدمات دولتی را به شغلهای مهم از قبیل : معاونت وزارت خارجه ، استانداری آذربایجان ، نمایندگی مجلس شورا و سنا طی کرد و زمانی نیز وزیر دربار رضا شاه بود

در زمان استانداری آذربایجان در تبریز انجمن ادبی ترتیب داد و ریاست آن را شخصا بر عهده گرفت و سالها نیز ریاست انجمن ادبی فرهنگستان ایران را در تهران بر عهده داشت

سمیعی هشتاد و دوسال زندگی کرد ودر ۱۳۳۲ در تهران به عالم باقی شتافت

ای کز پی طول عمر هر سوی مرغ هوس و هوا پراندی

بس نخل امید و آرزو را در باغ خیال پروراندی

هر آدم سالخورده دیدی او را پی مشورت نشاندی

در مزرع خشک عمر موهوم تخم تر و تازه بر فشاندی

گیرم که در شدی به عشرت هر گونه بساط گستراندی

هر عیش که خواستی بکردی هر کام که داشتس براندی

اما بنگر که با چنین عمر از خود چه اثر بجای ماندی

یک دل به نوازشی ربودی یک تن ز بلیتی رهاندی

دستی ز افتاده ای گرفتی خیری به رسیده ای رساندی

بر برهنه پوششی فکندی بر گرسنه لقمه ای خوراتدی

 

.

دسته‌ها
روزنامه نگار شعرا معاصر

زندگی نامه گلشن مشهدی

علی اکبر فرزند حاج محمد در سال ۱۲۸۰ – ۱۳۱۹ هجری – در تربت حیدریه دیده به جهان گشود. پدرش بازرگان معتبر خراسان و یزدی الاصل بود که در هفت سالگی شاعر در گذشت

گلشن تحصیلات ابتدائی و قسمتی از فنون شعر ار در زادگاه خود از استادان بزرگی چون میرزا سهیلی و احمد بهمنیار فرا گرفت . هجده ساله بود که به مشهد آمد و به شغل روزنامه نگاری پرداخت

وی از روزنامه نگاران ورزیده خراسان بود که ۵۰ سال روزنامه آزادی رابدون وقفه و تعطیل در آن شهر انتشار داد . گلشن از چهاده سالگی شعر میسرود و در انواع شعر طبع آزمائی میکرد .

آثار :

  1. دیوان اشعارش – مشتمل بر پنج هزار بیت
  2. داستانها و دستانها
  3. شاهان وارون بخت – مثنوی
  4. گلشن ادب – اولین تذکره شاعران خراسان

گلشن با محمود فرخ دوستی و رابطه نزدیکی داشته و حتی آخرین روز زندگیش نیز در منزل وی بوده است وی در روز شنبه ۲۹ تیر ماه ۱۳۵۳ در مشهد وفات یافت و در باغ خاوجه ربیع به خاک سپرده شد

برو قوی شو اگر راحت جهان طالبی که در نظام طبیعت ضعیف پا مال است

هر روز زین خراب غم آباد می روند جمعی که هفته دگر از یاد می روند

این زندگی حلال کسانی که در جهان آزاد زیست کرده و آزاد می روند

چون غنچه چند تنگدل از غم نشسته اند آنان که همچو گل همه بر باد می روند

با غم ندارد ارزشی این عمر وای خوشا آنان که شاد زیسته و شاد می روند

بیداد گر مباش به یاران که بندگان

چون گلشن از در تو ز بیداد می روند

 

.

دسته‌ها
خطاط شعرا

زندگی نامه مولانا محمد امین

مولانا محمد امین در سلک خوش نویسان زمان منتظم است و از شاگردان سر آمد مرحومی مولانا محمد حسین تبریزی اند هم جلی و هم خفی را خوب می نویسد. وی از اولاد عقیل است و در رستمدار بوده اند و پدی وی به غایت عابد و متقی بوده و عمش مولانا میر حسین عقیلی در زمان خاقان جنت مکان علیین آشیان ابوالبقا شاه طهماسب انارالله برهانه از جمله فضلاء و صلحاء وقت بود واو را داخل مجالس علماء نموده اند و والد مشار الیه همراه نواب غفرا پنا سام میرزا به دارالارشاد اردبیل رفته. مولانا محمد امین در آن بلده طیبه متولد شده و در میانه شیخاوندان بزرگ شده وکسب خط نموده وپساز سن تمیز در ایام نواب کامیاب قمر رکاب یعنی شهید سلطان حمزه میرزا کتابدار مرحومی امی خان شاملو گشتند. و همواره منظور نظر شاهزادگی می بودند. واو را صاحب السیف و القلم تعریف می فرمودند. بعد از ارتحال ایشان پای همت در دامن عزلت و قناعت کشیده به درویشی و عبادت اقدام دارند و علایق و عوابق را بلکلیه برطرف نموده و کنار نهاده اند و به مشق وکتابت اکتفا می نمایند.طبعش در گفتن اشعار ترکی به غایت ملایمت دارد و سخنان خوب و مضامین مرغب از او سر زده. این رباعی از آن جمله است:

دیلدن منی صالدی آتش هجراننک

من اوستمه گل کل اولا هم قرباننک

گیجیدن منی بو گون آتشی دریاندن

شیمدی منونک السون ای بکم در باننک

.

دسته‌ها
شعرا معاصر

زندگی نامه مراد قائدی شرفویی

مراد قائدی شرفویی در ۳ فروردین ماه ۱۲۹۰ – ۱۰ ربع الثانی ۱۳۲۹ – دیده به جهان گشود . وی شاعری مداح اهل بیت بود و چو معلم قرآن نیز بود اشعارش بیشتر الهام گرفته از آیات قرآن میباشد  شعر زیر با الهام از آیه شریفه « ان اکرمکم عند الله اتیکم » سروده شده است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ای خوشا حال مرد با تقوی            که ز مخلوق افضل است آنجا

هر که عقبی نظر گرفت اینجا         نیست خوفش ز واهمه فردا

روز فردا نخواست ز کس             زهد و تقوی بکار آید و بس

هر کسی از پیش کند همت           عوضش خدا دهد جنت

آیه آمد بهر پیغمبر                     متقی هست نزد ما بهتر

بررسی اشعار او نشان دهنده شور شاعری او ست که الهام از قرآن دارد وی در ۲۴ آبان ماه ۱۳۶۲ – ۱۰ صفر ۱۴۰۴ – دیده از جهان فرو بست

 

.

دسته‌ها
شعرا قرن پنجم هجری - 388 الی 485 شمسی

زندگی نامه ابوبکر محمدبن علی خسروی سرخسی

ابوبکر محمدبن علی خسروی  سرخسی از شاعران نامدار فارسی زبان همطراز رودکی است .وی به علوم روزگار خویش واقف بود و اصطلاحات فلسفی را در شعر آورده  و اندیشه های فلسفی را با خیالهای شاعرانه در هم آمیخته است .

خسروی سرخسی ، شاعر و فیلسوف ایرانی و از مشاهیر قرن چهارم هجری قمری و از بزرگ‌ترین فقیهان مسلمان ماوراءالنهر بوده است. در بخارا تحصیل کرده و در اوزکند به دربار قراخانیان پیوسته بود و به سبب فتوایی که بر خلاف میل خاقان حسن داد به زندان افتاد.

وی به دو زبان فارسی و عربی شعر می سرود و در تاریخ یمنی نام وی را رودکی قرین نامیده اند. ابوبکر محمد میان سال‌های ۴۹۰-۴۸۳ هجری قمری بدرود حیات گفته است.

 

وی به علوم اوائل (دانش‌های یونان باستان) آگاهی گسترده‌ای داشته و شعرش آمیزه‌ای از اندیشه‌های فلسفی و خیال‌های شاعرانه ‌است. او مدح‌کننده شمس‌المعالی قابوس صاحب بن عباد و امیر ناصرالدوله ابوالحسن محمد بن ابراهیم سیمجور بوده‌است و قابوس و صاحب بن عباد بدو مزد سالیانه می‌داده‌اند.

عجبت من ربی و ربی حکیم          ان احرم العاقل فضل النعیم

ما ظلم الباری و لکنه                  اراد ان یظهر عجزالحکیم

او در مدح کافی الکفاه ابوالقاسم اسماعیل عباد، امیر ناصرالدوله ابوالحسن محمدبن ابراهیم بن سیمجورشعر سروده است همچنین در مدح شمس المعالی ابوالحسن قابوس بن وشمگیربن زیار چنین می‌گوید:

تا کی نالی ز عشق تا کی نالی             سود ندارد گریستن چه سگالی

حلقه ٔ زلفت همه قصیده ٔ عینی            حلقه ٔ جعدت همه قصیده ٔ دالی

نیست بخوبی ترا نظیر و کسی نیز       نیست بچیزی نظیر شمس معالی

.

دسته‌ها
شعرا معاصر

زندگی نامه محمد زهری

محمد زهری در سال ۱۳۰۵ در روستای عباس آباد نزدیک شهسوار به دنیا آمد. او چهار ساله بود که از زادگاه خویش به تهران و سپس به ملایر و شیراز رفت و از سال ۱۳۲۱ در تهران اقامت گزید در سال ۱۳۳۲ در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات تهران لیسانسه شد بعدا دوره دکترای ادبیات فارسی را نیز گذراند چند سال دبیر ادبیات بود سپس به سازمان برنامه منتقل شد و در سال ۱۳۴۱ به کتابخانه ملی رفت و در آنجا مشغول شد. او در دهه چهل خورشیدی در تالیف ۹ مجلد از «کتابشناسی ملی ایران» در دو مرحله مشارکت داشته است

 

سبک

زهری به سبب مطالعاتی که در دستور زبان فارسی و تاریخ ادبیات واضعار پیشینیان دارد ار تاثیر سخن شاعران کهن تهی نمانده است ولی با وجود این زهی شاعری نو پرداز است احساس و بیان وی تازه است مردم شهر و دیار خود را خوب میشناسد و با درد و رنج آنها آشناست .

تغزل از جنبه های قوی و مسلط شعر اوست . غربتی عمیق و درد آلود در اشعارش پنهان است . در تکاپوی یافتن امید در دل نومیدی ، و رسیدن به بهشت گمشده است

در گلایه چهار پاره را رها میکند و به سراغ شعر نیمایی میرود ولی با همان حدیث رنج و اندوه تنهایی . در مجموعه شب نامه به نوعی ذهن کاوی و مضمون یابی شاعرانه روی میاورد و این مضمون ها را که بیشتر اجتماعی هستند به صورت قطعه های کوتاه ارائه می دهد

به گلگشت جوانان

یاد ما را زنده دارید ، ای رفیقان

که ما در ظلمت شب

زیر بال وحشی خفاش خون آشام

نشاندیم این نگین صبح روشن را

به روی پایه انگشتر فردا

و خون ما

به سرخی گل لاله

به گرمی لب تبدار عاشق

به پاکی تن بیرنگ ژاله

ریخت بر دیوار هر کوچه

و رنگی زد به خاک شسته هر کوه

و نقشی شد به فرش سنگی میدان هر شهری

و این است ان پرند نرم شنگفی

که می بافید

و این است آن گل آتش فروز شمعدانی

که در با بزرگ شهر می خندد

زهری در روز شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۷۳ در بیمارستان آسیا در تهران بر اثر سکته قلبی درگذشت.

مجموعه اشعار

جزیره (۱۳۳۴)

گلایه (۱۳۴۵)

شبنامه (۱۳۴۷)

… و تتمه (۱۳۴۸)

برگزیده اشعار (۱۳۴۸)

مشت در جیب (۱۳۵۳)

پیر ما گفت (۱۳۵۶)

.

دسته‌ها
شعرا معاصر

زندگی نامه امیر هوشنگ ابتهاج معروف به ه.الف سایه

امیر هوشنگ ابتهاج  معروف به «ه.الف سایه» در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد . پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.

ابتهاج سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران، پس از کناره گیری داوود پیرنیا و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزل‌های او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده‌است.

ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، شعری با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش با گالیا سرود.

وی  در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.

سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمه‌ها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود.

«سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره‌است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی.

مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمی‌گیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزل‌های خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد و شهریار پیش گفتاری در مورد غزل دربار ان مینویسد

سایه در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعهٔ «شبگیر» پاسخ‌گوی این اندیشهٔ تازهٔ اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی با ارزشی پدید می‌آورد.. مجموعه شبگیر و زمین نشان میدهد

 مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود.

نمونه‎ای از اشعار او:

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت           در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد                   تنه‌ای بر در این خانهٔ تنها زد و رفت

مجوعه‌های شعری

این مجموعه‌ها بر این پایه‌اند:

نخستین نغمه‌ها، ۱۳۲۵

سراب، ۱۳۳۰

سیاه مشق، فروردین ۱۳۳۲

شبگیر، مرداد ۱۳۳۲

زمین، دی ۱۳۳۴

چند برگ از یلدا، آبان ۱۳۴۴

یادنامه، مهر ۱۳۴۸ (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)

تا صبح شب یلدا، مهر ۱۳۶۰

یادگار خون سرو، بهمن ۱۳۶۰

حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)

تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)

ویژگی اشعار

غلامحسین یوسفی دربارهٔ شعر سایه می‌گوید: «در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه (هوشنگ ابتهاج) در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش‌ترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است.از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»

اشعار نو او نیز دارای درون‌مایه‌ای تازه و ابتکاری است؛ و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درون‌مایهٔ ابتکاری همگام شده، نتیجهٔ مطلوبی به بار آورده‌است.

در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشته‌اند انجام داده‌اند که در این بین نام‌هایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسن منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم می‌خورد.

.