شعراقرن هشتم هجری - 679 الی 776 شمسیقرن هفتم هجری 582 الی 679 شمسی
زندگی نامه ابوالحسن امیر خسرو دهلوی
ابوالحسن امیر خسرو دهلوی شاعر و عارف نامدار پارسی زبان هندوستان در سال ۶۳۲ – ۶۵۱ هجری – در دهلی ولادت یافت . پدرش امیر سیف الدین محمود هنگام حمله مغولان به هندوستان فرار کرد . در آنجا ازدواج کرد و به دربار شمس الدین التتمش ، پادشاه دهلی راه یافت
امیر خسرو مانند پدر که سمت امیر الامرایی داشت در دربار قرب و عزت یافته بود و مدتی در درگاه جلال الدین فیروز شاه اقامت داشت و لقب امیری گرفت
در محضر یکی از بزرگترین و مشهور ترین مشایخ و عارفان یعنی شیخ نظام الدین محمد بن احمد دهلوی معروف به نظام اولیاء شاگردی کرد . امیر خسرو برای پیر و مراد خود احترم فراوان قایل بود و با وجود این که دایم در خدمت سلاطین و امرا بود هیچ گاه از میزان ارادت و توجه او نسبت به شیخ کاسته نشد. امیر نیز مانند استاد خود پیرو سلسله عرفان چشتیه بود .شیخ نیز خسرو را گرامی میداشت. با حسن دهلوی شاعر نامدار پارسی زبان هند از طریق همین شیخ آشنا شد و بین آن دو دوستی عمیقی ایجاد شد
مدت کوتاهی پس از وفا نظام الدین اولیائ امیر خسرو نیز در سال ۷۰۴ – ۷۲۵ هجری – در گذش و نزدیک شیخ به خاک سپرده شد .
خسرو به سبب آشنایی با زبان های فارسی ، ترکی ف عربی و هندی اطلاعات نسبتا خوبی داشت و اشعار فراوانی در زمینه های مختلف سروده است . موسیقی هندی و ایرانی را به خوبی میشناخت . در غزل سرایی پیرو سعدی بود و با توجه به بعضی از غزل های حافظ ، مشخص میشود که وی با اشعار و غزلیات خسرو اشنایی داشته و تا حدب تحت تاثیر او بوده است.
شاعران فراوانی از سبک و شیوه و به خصوص ابداعات و نوآوری های امیر خسرو پیروی کرده اند .
یان ریپکا درباره خمسه امیر خسرو معتقد است : اهمیت آثار امیر خسرو در ادبیات فارسی از این جهت چشم گیر است که در خمسه او داستان های رمانتیک برجسته و اشعار حماسی ممتازی دیده میشود که موضوع های آن ها را از نظامی اقتباس کرده است .شاعر کم و بیش ، رویداد ها را به شکل های گوناگون تصویر کرده و چنان با سخنوری و بلاغت موضوع ها را پرورانده که گویی در مهارت و استادی دست کمی از نظامی نداشته است ; اما او به ژرفای فلسفه زندگی و مسایل حاد اجتماعی توجهی نکرده در عین حال تردیدی نسیت که این تنزل سطح با سلیقه مردم زمان خسرو هم اهنگ بوده است
آثار
- تحفهالصغر
- وسطالحیوه
- غرهالکمال
- بقیهٔ نقیه
- نهایهالکمال
- تاریخ علایی یا " قراین الفتوح " : درباره وقایع فرمانروایی علاء الدین خلجی است
- رسایل العجاز یا " اعجاز خسروی " : امیر خسرو در این اثر نقش فکری نثر های هنری را با بیان آگاهی هایی از جامعه زمان خویش خاطر نشان میسازد
امیرخسرو به نظامی گنجوی اعتقادی تام داشت و به تقلید او خمسهای ساختهاست:
نظامی که استاد این فن وی است در این بزمگه شمع روشن وی است
ز ویرانه گنجه شد گنج سنج رسانید گنج سخن را به پنج
چو خسرو به آن پنج همپنجه شد وز آن بازوی فکرتش رنجه شد
- مطلعالانوار: بر وزن و شیوه مخزنالأسرار
- شیرین و خسرو : به پیروی از خسرو وشیرین
- مجنون و لیلی : به تقلید از لیلی و مجنون
- آیینه اسکندری: بر وزن و شیوه اسکندرنامه
- هشت بهشت: به تقلید از هفت پیکر
امیرخسرو دارای تصنیفها و منظومههای دیگری نیز به شرح زیر است:
- قرانالسعدین : داستان مبارزه قدرت بین کیقباد و پدرش بغراخان
- نه سپهر : در نه باب تنظیم شده و به نام قطب الدین مبارکشاه خلجی است
- تاج الفتوح : به تخت نشستن سلطان جلال الدین فیروز شاه را به نظم در آورده است
- مثنوی خضرخان و دولرانی: عشقهای شاهزاده خضرخان پسر علاءالدین با دول رانی دختر امیر گجرات . نام دیگر این منظومه عشقیه است
- تغلق نامه : در باره ی غیاث الدین تغلیق شاه از پادشاهان دهلی
اشعار زیر را هم بدو نسبت دادهاند:
- قصیده شکوائیه
- ماتم غم
- آینهداری دل
مجنون و لیلی :
چون ماند پریوش حصاری در حجرهی غم به سوگواری
قیس از هوس جمال دلبند در درس ادب دوید یک چند
در گوشهی صحن و کنج دیوار میکرد سرود عشق تکرار
بی صرفه همی شتافت چون کور بی رشته همی ننید چون مور
آهی به جگر فرود میخورد و الماس به سینه خرد میکرد
زین گونه به چارهای که دانست میکرد شکیب تاتوانست
چون سیل غمش رسید بر فرق از پرده برون فتاد چون برق
بیرون شد و کرد پیرهن چاک و افگند به تارک از زمین خاک
گریان به زمین فتاد بی تاب بر خاک، مراغه کرد چون آب
برداشت ز خانه راه صحرا چون خضر نمود میل خضرا
میرفت چو باد کوه بر کوه خلقی ز پسش دوان به انبوه
هر کس ز لطافت جوانیش میخورد، فسوس زندگانیش
اینش ز درونه پند میداد وانش به جفا گزند میداد
طفلان به نظاره سنگ در دست اینش ز دو آن شکست و آن خست
با این شغبی که در گذر بود دیوانه ز خویش بی خبر بود
میراند ز آب و دیده رودی میگفت، چو بیدلان، سرودی
میزد ز درون جان دم سرد زان باد چو ریگ رقص میکرد
بهار پرده بر انداخت روی نیکو را نمونه گشت جهان بوستان مینو را
یکی در ابر بهاری نگر ز رشتهی صبح چگونه میگسلد دانههای لولو را
سفر چگونه توان کرد در چنین وقتی ز دست چون بتوان داد روی نیکو را
به باغ غرقهی خون است لاله دانی چیست ز تیغ کوه بریده است روزگار او را
بیا که تا به چمن در رویم و بنشینیم ببوی گل بکف آریم جام گلبو را
مخز به نیم جو آن صحبتی که باغرض است که راحتی نبود صحبت ریایی را
چو خاک بر سر راه امید منتظرم کزان دیار رساند صبا نسیم وفا
برای کس چو نگردد فلک بیتقدیر عنان خویش گذارم به اقتضای قضا
میان صومعه و دیر گر چه فرقی نیست چو من به خویش نباشم چه اختیار مرا
کسی که بر درمیخانه تکیه گاهی یافت چه التفات نماید به مسند دارا ؟
خوش آنکسی که درین دور میدهد دستش حریف جنس و می صاف و گوشهی تنها
.
در باره´قوم و ملیت امیر خسرو معلوماتی اراء نکرده اید. در حالی که امیر خسرو ترک تبار است.
امیرخسرو دهلوی
حکیم ابوالحسن یَمینالدین بن سیفالدین محمود معروف به امیر خسرو دهلوی[۱] (زادهٔ ۶۵۱ در پتیالی، هند – درگذشتهٔ ۷۲۵ هجری قمری در دهلی) بزرگترین و پرکارترین شاعر پارسیگوی و ترکی گوی هندوستان است.[۲] او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسیگوی هند را تحتالشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنهدار در میان شعرای ایران و هند داشتند. آن دو امیرخسرو، و حسن دهلوی بودند.[۳] امیرخسرو به زبانهای فارسی، ترکی, عربی و سانسکریت چیرگی داشت و به سعدی هند معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی»[۴] و سپس به «طوطی» تخلص میکرد.
محتویات [نهفتن]
۱ زندگی
۲ تأثیر و تأثرات
۳ آثار
۴ نمونه اشعار
۵ جستارهای وابسته
۶ پینوشت
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون
زندگی[ویرایش]
ابوالحسن امیرخسرو دهلوی شاعر و عارف نامدار ترکی زبان هندوستان در سال ۶۳۲ خورشیدی (۶۵۱ (قمری)) در پتیالی هند زاده شد و به سال ۶۰۳ خورشیدی (۷۲۵ (قمری)) در دهلی درگذشت. خسرو ترکنژاد و هندیزاد بود و کلمات ترکی و هندی در شعر او بسیار بود.[۵] پدرش امیر سیفالدین محمود افسری ترک و از اهالی لاچین در فرارود بود که خودشان از قراختاییان بودند[۶][۷][۸] که هنگام یورش به هندوستان فرار کرد و در آنجا با زنی اهل دهلی ازدواج کرد و به دربار شمسالدین التتمش، پادشاه دهلی راه یافت. امیرخسرو مانند پدر که سمت امیرالامرایی داشت در دربار بزرگی و سروری یافته بود و زمانی در درگاه جلالالدین فیروز شاه جای داشت و لقب امیری گرفت.
مقبرهٔ امیر خسرو دهلوی در مجموعه درگاه نظامالدین اولیاء، دهلی، هندوستان
وی دوران کودکی و نوجوانی را با فراگرفتن زبان و ادب فارسی در دهلی گذراند و پس از چندی در محضر یکی از بزرگترین و مشهورترین مشایخ و عارفان دوران یعنی شیخ نظامالدین محمد بن احمد دهلوی معروف به نظام اولیا شاگردی کرد. امیرخسرو برای پیر و مراد خود احترم فراوان قایل بود و با وجود این که دایم در خدمت پادشاهان و فرمانروایان بود، هیچگاه از میزان ارادت و توجه او نسبت به شیخ کاسته نشد. امیر نیز مانند استاد خود پیرو سلسلهٔ عرفان چشتیه بود. شیخ نیز خسرو را گرامی میداشت. با حسن دهلوی شاعر نامدار پارسیزبان هند از طریق همین شیخ آشنا شد و بین آن دو دوستی عمیقی ایجاد شد.
مدت کوتاهی پس از درگذشت نظامالدین اولیا، امیر خسرو نیز در سال ۷۰۴ (۷۲۵ قمری) درگذشت و نزدیک شیخ به خاک سپرده شد.
تأثیر و تأثرات[ویرایش]
امیرخسرو به سبب آشنایی با زبانهای فارسی، ترکی، و هندی اطلاعات نسبتاً خوبی داشت و اشعار فراوانی در زمینههای مختلف سرودهاست. موسیقی هندی را بهخوبی میشناخت. شعرش لحن و لطافتی خاص دارد و چون ترکنژاد و هندیزاد بود کلمات ترکی و هندی نیز در شعر او دیده میشود[۹] و میتوان «سبک وی را طلیعهٔ سبک هندی به شمار آورد».[۱۰]
وی در غزلسرایی پیرو سعدی بود و غالباً مضامین عشقی و مسایل عرفانی را به زبان ساده و پرسوز در بحرهای کوتاه و لطیف بیان کرده[۱۱] و از الفاظ و معانی شاعران متصوف ایرانی سود میجست. خمسهاش از خمسههای تمام مقلدین نظامی نسبتاً بهتر و برتر است[۱۲][۱۳] و او در اشعارش نظامی را به عنوان استادی مسلط به فن ستودهاست:
نظامی کهاستاد این فن وی است در این بزمگه شمع روشن وی است
ز ویرانهٔ گنجه شد گنج سنج رسانید گنج سخن را به پنج
چو خسرو به آن پنج همپنجه شد وز آن بازوی فکرتش رنجه شد
امیرخسرو با سنایی و خاقانی نیز الفتی داشتهاست و در قصاید که از غزلهایش متینتر است[۱۴] از سخنگویان بزرگ مانند کمالالدین اسمعیل و خاقانی و انوری پیروی کردهاست.[۱۵] به عنوان نمونه به اقتفای «مرآه النظر» خاقانی قصیدهٔ «مرآه الصفا» را ساختهاست که از همان روزها در میان اهل ادب شهرتی یافته و بعضی از دیگر شاعران هم از آن پیروی کردهاند. قصیدهٔ خاقانی چنین آغاز میشود:[۱۶]
دل من پیر تعلیم است و من طفل زباندانش دم تسلیم سرعشر و سر زانو دبستانش
و مطلع «مرآه الصّفا»ی امیرخسرو:
دلم طفل است و پیر عشق استاد زباندانش سواد الوجه سَبق و مسکنت کنج دبستانش
شاعران فراوانی از سبک و شیوه و بهخصوص ابداعات و نوآوریهای امیرخسرو پیروی کردهاند. در میان شعرای ایران نیز نفوذ داشته و بسیاری از آنها مخصوصاً در حکایات و مثنویات عشقانگیز سبک او را تقلید کردهاند.[۱۷] با توجه به بعضی از غزلهای حافظ، مشخص میشود که وی با اشعار و غزلیات خسرو آشنایی داشته و تا حدی تحت تأثیر او بودهاست. آوردهاند که نورالدین عبدالرحمان جامی (درگذشته ۸۹۸ هـ. ق) بیش از دیگر شاعران ایرانی، با امیرخسرو دهلوی و آثار او انس و الفت داشته و «همیشه آرزوی جامی آن بودهاست که به پای او برسد».[۱۸] در کار و حال هر دو مشابهتها و همانندیهای قابلملاحظهاست که عبارتند از:
هر دو در حیات هنری خود، معطوف به گذشتهاند.
هر دو دیوان خود را به چند بخش تقسیم کردهاند.
امیرخسرو در منظومهٔ قران السعدین عناوین فصول و ابواب کتاب را به صورت قصیدهای موزون مرتب نموده، جامی نیز بسیاری از عناوین قصاید خود را موزون کردهاست.
هر دو اثر منثور پدید آوردهاند.
هر دو با تصوّف رابطه دارند.
جامی معتقد است: «امیرخسرو دهلوی در شعر متفنّن است و قصیده و غزل و مثنوی را ورزیده و همه را به کمال رسانیده، تتبع خاقانی میکند؛ هر چند به قصیدهٔ او نرسیده، اما غزل را از وی درگذرانیده. غزلهای او به واسطهٔ معانی آشنا که ارباب عشق و محبت برحسب ذوق و وجدان خود آن را درمییابند، مقبول همهکس افتادهاست. خمسهٔ نظامی را کسی به از وی جواب ندادهاست؛ و ورای آن مثنویهای دیگر دارد.»[۱۹] هرچند ممکن است سخن جامی با توجه به بعضی از معیارهای امروزین نقد ادبی، سخن کلی تلقی شود و بعضی از اجزای آن بهخصوص آنچه دربارهٔ غزل امیرخسرو و خاقانی است، قابل تأمّل باشد.
یان ریپکا دربارهٔ خمسه امیرخسرو معتقد است: اهمیت آثار امیرخسرو در ادبیات فارسی از این جهت چشمگیر است که در خمسهٔ او داستانهای رمانتیک برجسته و اشعار حماسی ممتازی دیده میشود که موضوعهای آنها را از نظامی اقتباس کردهاست. شاعر کم و بیش، رویدادها را به شکلهای گوناگون تصویر کرده و چنان با سخنوری و بلاغت موضوعها را پرورانده که گویی در مهارت و استادی دست کمی از نظامی نداشتهاست؛ اما او به ژرفای فلسفه زندگی و مسایل حاد اجتماعی توجهی نکرده در عین حال تردیدی نیست که این تنزل سطح با سلیقهٔ مردم زمان خسرو هماهنگ بودهاست.
آثار[ویرایش]
صحنهٔ دیدار اسکندر مقدونی از افلاطون، از کتاب «خمسهٔ نظامی» امیر خسرو دهلوی.
در تذکرهها دربارهٔ تعداد آثار امیر خسرو روایتهای اغراقآمیزی نقل کردهاند و از قول او نوشتهاند که شمار اشعارش از چهارصدهزار بیت بیشتر است. آثار منظوم فارسی او عبارت است از:
دیوان امیر خسرو، شامل پنج دفتر، هر یک دارای دیباچهای متضمّن سوانح عمر و نکاتی در اسلوب شعری او به قلم خود شاعر؛ بدین قرار:
تحفهالصّغر: سرودههای شانزده تا نوزده سالگی، شامل قصیدهها، غزلها، ترجیعبندها و زندگینامهٔ مشروح شاعر؛
وسطالحیوه: سرودههای شاعر از بیست تا حدود ۳۲ سالگی، شامل قصیدهها، ترجیعبندها، قطعهها، غزلها و رباعیها. قصیدههای این دیوان در ستایش و مراثی «نظامالدین اولیاء»، «علاء الدّین محمّد» و «معزّالدّین کیقباد» است؛
غرّهالکمال: سرودههای ۳۴ تا ۴۳ سالگی او، شامل قصیدهها، ترجیعبندها و قطعهها، با مقدمهای مبسوط که در آن شرح زندگانی او به تفصیل آمدهاست؛
بقیه نقیّه: سرودههای دوران پیری شاعر، شامل قصیدهها، ترجیعبندها، رباعیها و یک مثنوی کوتاه. این دیوان حاوی مدایحی است دربارهٔ «علاءالدّین محمدشاه»، پسر او، بعضی امیران دیگر و نیز مرثیهای در مرگ محمدشاه؛
نهایهالکمال: سرودههای واپسین سالهای حیات شاعر، مشتمل بر ترجیعبند، مثنوی، رباعی، غزل و نیز قصیدههایی در مدح «سلطان غیاثالدین» و مرثیهٔ «سلطان قطبالدین مبارکشاه».
دیوان غزلیات، که چند بار جمعآوری شده و در هند و پاکستان به چاپ رسیدهاست. نخستین چاپ آن در ۱۸۷۱ م. و بار دوم در ۱۳۹۲ هجری در لاهور منتشر شد. دیوان امیر خسرو بارها در هند و ایران تصحیح و چاپ شدهاست.
ثمانیهٔ خسرویه: امیر خسرو دهلوی بزرگترین نمایندهٔ ادبیات فارسی زبان هند و نخستین ادامهدهندهٔ مکتب ادبی نظامی گنجوی است. او به نظامی گنجوی اعتقادی تام داشت و به تقلید و در جواب خمسهٔ نظامی خمسهای ساختهاست شامل:
مطلعالانوار: بر وزن و شیوهٔ مخزنالأسرار
شیرین و خسرو
مجنون و لیلی: مجنون و لیلی سومین منظومه امیر خسرو است که شاعر در سال ۱۲۹۹ نوشته و یکی از بهترین منظومههایی است که تحت تاثیر لیلی و مجنون نظامی آمدهاست.
آیینهٔ سکندری: بر وزن و شیوهٔ اسکندرنامه
هشت بهشت: به تقلید از هفت پیکر
امیرخسرو دارای تصنیفها و منظومههای دیگری نیز به شرح زیر است:
قرانالسعدین: مجموعهای از یک سلسله تشبیهات عالی قلمی است که مسایل و موضوعات مختلف را مجسم میسازد. بهعلاوه، دو نکتهٔ کاملاً بکر را از اشعار امیر خسرو برای ما روشن میکند:
اشعاری با یک وزن و قافیه که برای عنوان فصول مختلف بسیار مناسبند و میتوان آنها را به صورت قصیده به یکدیگر مرتبط ساخت.
تعدادی غزل که احساسات فصول را قبل از ذکر آن منعکس میسازد و در عین حال دارای حالت یکنواختی وزن مثنوی نیست.[۲۰]
نه سپهر: اثریست با نه بخش که در بحرهای مختلف سروده شدهاست. از آن جمله بحر رجز مسدس مطوی (مفتعلن مفتعلن مفتعلن) که ابتکار خسروست.[۲۱]
مفتاحالفتوح
مثنوی دولرانی و خضرخان: عشقهای خضرخان پسر علاءالدین با دولرانی دختر امیر گجرات که گذشته از مزایای ادبی، ارزش تاریخی و اجتماعی هم دارند.[۲۲]
سه شاهزاده سرندیپی: افسانه ای است ایرانی که لغت رایج سرندیپیتی در زبان های غربی از آن سرچشمه گرفته.
اشعار زیر را هم بدو نسبت دادهاند:
قصیدهٔ شکوائیه
ماتم غم
آینهداری دل
نمونه اشعار[ویرایش]