دسته‌ها
بهرام شاپور

پادشاهى بهرام شاپور

خردمند و شایسته بهرامشاه

همى داشت سوک پدر چند گاه‏

چو بنشست بر جایگاه مهى

چنین گفت بر تخت شاهنشهى‏

که هر شاه کز داد گنج آگند

بدانید کان گنج نپراکند

ز ما ایزد پاک خشنود باد

بد اندیش را دل پر از دود باد

همه دانش او راست ما بنده‏ایم

که کاهنده و هم فزاینده‏ایم‏

جهاندار یزدان بود داد و راست

که نفزود در پادشاهى نه کاست‏

کسى کو ببخشش توانا بود

خردمند و بیدار و دانا بود

نباید که بندد در گنج سخت

بویژه خداوند دیهیم و تخت‏

و گر چند بخشى ز گنج سخن

بر افشان که دانش نیاید ببن‏