دسته‌ها
پوران دخت

پادشاهى پوران دخت

یکى دخترى بود پوران بنام

چو زن شاه شد کارها گشت خام‏

بران تخت شاهیش بنشاندند

بزرگان برو گوهر افشاندند

چنین گفت پس دخت پوران که من

نخواهم پراگندن انجمن‏

کسى را که درویش باشد ز گنج

توانگر کنم تا نماند برنج‏

مبادا ز گیتى کسى مستمند

که از درد او بر من آید گزند

ز کشور کنم دور بدخواه را

بر آیین شاهان کنم گاه را