باب چهارم در تواضع

یکی خوب کردار، خوش خوی بود

یکی خوب کردار، خوش خوی بود

که بد سیرتان را نکو گوی بود

به خوابش کسی دید چون در گذشت

که باری حکایت کن از سرگذشت

دهانی به خنده چو گل باز کرد

چو بلبل به صوتی خوش آغاز کرد

که بر من نکردند سختی بسی

که من سخت نگرفتمی با کسی

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *