باب ششم در قناعت
شنیدم که صاحبدلی نیک

شنیدم که صاحبدلی نیک مرد
یکی خانه بر قامت خویش کرد
کسی گفت می دانمت دسترس
کزاین خانه بهتر کنی، گفت بس
چه می خواهم از طارم افراشتن؟
همینم بس از بهر بگذاشتن
مکن خانه بر راه سیل، ای غلام
که کس را نگشت این عمارت تمام
نه از معرفت باشد و عقل و رای
که بر ره کند کاروانی سرای
.