شعراقرن پنجم هجری - 388 الی 485 شمسی

زندگی نامه ابوطیب محمد بن حاتم مصعبی

ابوطیب محمد بن حاتم مصعبی  ملقب به ابوطیب مصعبی به گفته ابوالفضل بیهقی ، مورخ معروف صاحب دیوان رسالت نصر بن احمد سامانی ۲۹۲ لی ۳۲۱  – 301 الی ۳۳۱ هجری – و یگانه روزگار در همه ادوات فضل بوده است . و به قول ثعالبی پس از عزل ابوالفضل محمد بلعمی نیز مدتی وزارت داشت و به امر نصر بن احمد کشته شد .
یاقوت حموی نیز در معجم‌البلدان آورده‌است که محمد بن حیان بن معد بستی کتابی برای مصعبی درباره قرمطیان نوشت و مصعبی هم به پاداش آن شغل قضاوت  سمرقند و یا کارگذاری مالی سیستان را بدوسپرد.
عوفی در لباب الالباب رودکی ، شاعر معروف را ستاینده این وزیر دانسته و از قصیده ای که شاعر تیره چشم روشن بین در مدح مصعبی گفتخ بود چند بیتی آورده است

مرا جود او تازه دارد همی                    مگر جودش ابراست و من کشتزار
مگر یکسو افکن که خود همچنین         بیندیش و دیده و خرد برگمار

 

 

از این مایه شعر که از مصعبی برجای مانده است بر قوت طبع و سخندانی او حکم توان کرد.

جهانا همانا فسوسی و بازی
که بر کس نپایی و پا کس نسازی
چو ماه از نمودن چو خور از شنودن
به گاه ربودن چو شاهین بازی
چو زهر از چشیدن چو چنگ از شنیدن
چو باد از بزیدن چو الماس گازی
چو عود قماری و چون مشک تبت
چو عنبر سرشته یمان و حجازی
به ظاهر یکی بیت پر نقش آزر
به باطن چو خوک پلید و گرازی

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *