شعراقرن هشتم هجری - 679 الی 776 شمسیقرن هفتم هجری 582 الی 679 شمسی
زندگی نامه حسن دهلوی
حسن دهلوی – سعدی هندوستان – از شاعران بزرگ پارسی گوی هندوستان در قرن هفتم و هشتم هجری و در علو مقام همطراز امیر خسرو دهلوی و همعصر و دوست و معاشر و مصاحب اوست و تخلص وی در اشعار حسن بوده است
در این دوره بود که بر اثر حمله مغول عده کثیری ار دانشمندان و عالمان دین و صوفیان و ادبیان و شاعران ایرانی نژاد به شمال هندوستان پناهنده شدندو در غالب شهرهای آباد آن نواحی سکونت گزیدند
این گروه و فرزندان و نوادگان انان ، ناشران واقعی زبان و ادب فارسی و فرهنگ اسلامی در هند به وجود آوردند . در چنین دوره درخشانی از عهد استیلای ادب و فرهنگ ایرانی در هندوستان است که دوشاعر جلیل القدر مانند امیر حسن دهلوی و امیر خسرو دهلوی پرورش یافتند، دیرگاهی را با هم به دوستی و مصادقت گذراندندو هر دو آثار ارزنده ای از خود به یادگار گذاردند
گرایش امیر حسن دهلوی به تصوف و به خدمت نظام الدین اولیا در سن کهولت او انجام گرفت و بعید نیست که این گرایش و آشنائی بر اثر دوستی بین حسن و خسرو صورت پذیرفته باشد زیرا خسرو از بدایت حال خود بنابر سیرت پدر و برادر بزرگ خویش با صوفیان آمد و شد داشت
آثار آشنایی حسن با صوفیان و گرایش به اعتقادات ایشان در غزلها و مثنویهای او مشهود است خدمات درباری حسن دهلوی مدتی پیش از آشنائی او با خسرو آغاز شد و پس از آشنایی دیرگاه با یکدیگر در خدمات درباری اشتراک داشتند
مجموع اشعار دیوان امیر حسن دهلوی متجاوز از نه هزار بیت و شامل قصاید ، غزلیات ، ترجیعت ، ترکیبات ، رباعیات و مثنوی است
از بدایع کارهای حسن یکی اینست که بعضی از مدایح خود را به صورت مثنویهای کوتاه در بحرهای مختلف ساخته است / پاره ای از مثنوی های او نیز حکایت منفرد یا مطلی است به مناسبت وقایع خاص از قبیل ولادتها ، عمارتهای نو و نظایر انها . از میان مثنوی های وی منظومه ایست که شاعر آنرا عشق نامه نامیده و به موضوع آن داستان عشق جوانی است از هندوان به دختری و مردن آن دختر و سوزاندن او به مذهب هندوی و سوختن عاشق بر موافقت معشوق درباره نام این منظومه شاعر گفته :
محبت لوح بود و عشق خامه از آن نامش نهادم عشقنامه
بنابر اشاره ای که شاعر در ابیات ذیل آورده این داستان در میان مردم بر سر زبانها بوده است
نه از خود کرده ام این افسانه منظوم که مشهور است این قصه در این بوم
اگر گویی که این گفتن چرا بود بیان عشق بی دینان خطا بود
بیان عشق کار هر زبان نیست چون قائل زنده دل باشد زیان نیست
امیر حسسن بعد از دوست خود – امیر خسرو دهلوی – بزرگترین شاعر هندوستان در قرن هفتم و هشتم و یکی از شاعران خوب فارسی زبان است.وی اگر چه قصاید متعددی به استقبال از سخنگویان پیش از خود دارد ولی اهمیت و شهرتش در غزل سرایی است . غزلهای او حاوی مضمونهای باریک بسیاری است در الفاظ ساده روان و او در این شیوه پیرو سعدی است و خود به این امر اقرا دارد
از نظم نو شد دیباچه عشق آری جلد سخنش دارد شیرازه شیرازی
حسن گلی ز گلستان سعدی اورده است که اهل معنی و گلچین آن گلستانند
اگر بنوشی دردی از خمخانه درد ای حسن داد که اهل معنی گلچین آن گلستانند
و شاید به علت همینت پیروی است که او را سعدی هندوستان لقب داده اند جامی در بهارستان گفته است :
خواجه حسن را در غزل طرز خاص است اکثر قافیه ها تنگ و ردیفهای غریب اختیار نموده لاجرم از اجتماع انها شعر وی اگر چه در بادی الرای آسان می نماید اما در گفتن دشوار است بنابر این اشعار وی را سهل ممتنع گفته اند
چندین چه ناز آموختی آن غمزه غمار را دل بردی و جان سوختی حدیست آخر ناز را
هرچند هندوی توام چون چون دزدم از لعلت شکر در هر کمین بنشانده ای ترکان تیر انداز را
هرگز نپرسد از کسی کعبه نشینان را نشان مستی که قبله کند چون وی بتی طناز را
غالب نیاید عقل من بر عشق مه رویان بلی حد کبوتر کی بود کو صید گیرد باز را
سبحه چه در دستم دهی خرقه چه در پیشم نهی با زاهدان نسبت مکن این پیر شاهد باز را
سازی بود که مدعی کردی ازین مجلس برون با تو بهم آتش زنم این مجلس بی ساز را
.