شعراقرن پنجم هجری - 388 الی 485 شمسی
زندگی نامه عسجدی مروزی
حکیم عبد العزیز فرزند منصور مروزی مکنی به ابو نظر از شاعران قوی دست دوره سلطان محمود غزنوی است . از احوال و آثار این استاد اطلاعات گسترده ای در دست نیست ولی مسلم است که از مداح سلطان محمود غزنوی و با فرخی و عنصری و فرودسی معاصر بوده است
عسجدی نخستین شاعریست که صنایع لفظی و معنوی را در اشعار خود به کار گرفته و روش خاصی بنیاد نهاده است که پس از او قطران و رشید وطواط آن را دنبال کردند.
اگرچه از لطف و نوازش سلطان محمود برخوردار بوده ولی از اشعارش چنین بر میآید که روزگاری سختی کشیده و به زحمت زیسته است :
فغان ز دست ستم های کنبد دوار فغان ز سلفی و علوی ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران تا مسعود چه اعتمادی بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر ار آن به هرزه شکایت نمی کنند احرار
طمع مدار که با تو وفا کند دوران که بر کسی به فسون مهربان نگردد مار
به نوشته اغلب تذکره نویسان عسجدی دیوان مرتبی داشته که از میان رفته است .شیوه عسجدی در ساختن رابعی به خیام نیشابوری شباهت زیادی دارد وی در سال ۴۲۱ – ۴۳۴ هجری – در گذشته است
صبح است و صبا مشک فشان می گذرد دریاب که از کوی فلان می گذرد
برخیز چه خسبی که جهان میگذرد بوئی بستان که کاروان میگذرد
از شرب مدام و لاف مشرب توبه وز عشق بتان سیم غبغب توبه
دل در هوس گناه و بر لب توبه زین توبه نادرست یارب توبه
.
با سلام
این شعر در رباعیات دیوان شمس هم هست ولی اونجا دو بیت هست
ولی در کتابفوق الذکر به نام عسجدی اومده و جهار بیت هست
با تشکر
صبح است و صبا مشک فشان می گذرد دریاب که از کوی فلان می گذرد
برخیز چه خسبی که جهان میگذرد بوئی بستان که کاروان میگذرد
این شعر از مولانا هست یا عسجدی؟