شعراقرن هشتم هجری - 679 الی 776 شمسی

زندگی نامه کمال خجندی

مسعود ملقب به کما الدین معروف به شیخ کمال از شعرا و عرفای بنام سده هشتم هجری است . تولد وی در خجند از شهر های ماوراء النهر اتفاق افتاد کمال از آغاز جوانی به شاعری پرداخت و شهرتی عظیم یافت

کمال در جوانی به زیارت مکه معظمه نائل گردید و هنگام بازگشت رهش به تبریز افتاد و به علت سازگاری آب و هوا در آن شهر اقامت گزید و در اندک زمانی آوازه شعر و هنرش در آذربایجان پیچید و مورد لطف و عنایت سلطان حسین جابری پسر سلطان اویس قرار گرفت

این شهریار در حق شیخ توجه بسیاری ارزانی داشت . در ولیانکوه تبریز باغی به او اهدا کرد که در آن باغ خانقاهی ساخت و تا پایان عمر در آنجا مشغول عبادت و ارشاد مریدان خود گردید

خانقله شیخ کمال سالها محل گردهم آوی اهل فضل و ادب بود و مردم تبریز نسبت به وی احترام زیادی قائل بودند .

هیچ شاعری به اندازه کمال تبریز را تعریف نکرده گویا این شاعر و عارف گرانقدر از جان ودل عاشق تبریز بوده است.

کمال در سال ۷۷۹ – ۸۰۳ هجری – در تبریز در گدشت و در خانقاه خود به خاک سپرده شد

مرا در کوی جانان خانه ای هست بهر کوئی چو من دیوانه ای هست

بزن چوبش که دزد است آن سر زلف به دست ار نیست چو بت شانه ای هست

منور شد به نورت دیده دل نیز کزان مه نور در هر خانه ای هست

نوای ما به زاهد در نگیرد در این مجلس مگر بیگانه ای هست

مزن ای خم شکن بر صوفیان سنگ که زیر خرقه ام پیمانه ای هست

کمال ار نیست هیچت لایق دوست

غزلهای تر رندانه ای هست

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن