فریدون
بخش کردن فریدون جهان را بر پسران
نهفته چو بیرون کشید از نهان
بسه بخش کرد آفریدون جهان
یکى روم و خاور دگر ترک و چین
سیم دشت گردان و ایران زمین
نخستین بسلم اندرون بنگرید
همه روم و خاور مر او را سزید
بفرمود تا لشکرى برگزید
گرازان سوى خاور اندر کشید
بتخت کیان اندر آورد پاى
همى خواندندیش خاور خداى
دگر تور را داد توران زمین
ورا کرد سالار ترکان و چین
یکى لشکرى نامزد کرد شاه
کشید آنگهى تور لشکر براه
نهفته چو بیرون کشید از نهان
بسه بخش کرد آفریدون جهان
یکى روم و خاور دگر ترک و چین
سیم دشت گردان و ایران زمین
نخستین بسلم اندرون بنگرید
همه روم و خاور مر او را سزید
بفرمود تا لشکرى برگزید
گرازان سوى خاور اندر کشید
بتخت کیان اندر آورد پاى
همى خواندندیش خاور خداى
دگر تور را داد توران زمین
ورا کرد سالار ترکان و چین
یکى لشکرى نامزد کرد شاه
کشید آنگهى تور لشکر براه
بیامد بتخت کئى بر نشست
کمر بر میان بست و بگشاد دست
بزرگان برو گوهر افشاندند
همى پاک توران شهش خواندند
از ایشان چو نوبت بایرج رسید
مر او را پدر شاه ایران گزید
هم ایران و هم دشت نیزهوران
هم آن تخت شاهى و تاج سران
بدو داد کورا سزا بود تاج
همان کرسى و مهر و آن تخت عاج
نشستند هر سه بآرام و شاد
چنان مرزبانان فرّخ نژاد