سیاوش

چاره ساختن سودابه و زن جادو

چو دانست سودابه کو گشت خوار

همان سرد شد بر دل شهریار

یکى چاره جست اندر آن کار زشت

ز کینه درختى بنوّى بکشت‏

زنى بود با او سپرده درون

پر از جادوى بود و رنگ و فسون‏

گران بود و اندر شکم بچّه داشت

همى از گرانى بسختى گذاشت‏

بدو راز بگشاد و زو چاره جست

کز آغاز پیمانت خواهم نخست‏

چو پیمان ستد چیز بسیار داد

سخن گفت ازین در مکن هیچ یاد

یکى داروى ساز کین بفگنى

تهى مانى و راز من نشکنى‏

چو دانست سودابه کو گشت خوار

همان سرد شد بر دل شهریار

یکى چاره جست اندر آن کار زشت

ز کینه درختى بنوّى بکشت‏

زنى بود با او سپرده درون

پر از جادوى بود و رنگ و فسون‏

گران بود و اندر شکم بچّه داشت

همى از گرانى بسختى گذاشت‏

بدو راز بگشاد و زو چاره جست

کز آغاز پیمانت خواهم نخست‏

چو پیمان ستد چیز بسیار داد

سخن گفت ازین در مکن هیچ یاد

یکى داروى ساز کین بفگنى

تهى مانى و راز من نشکنى‏

مگر کین همه بند و چندین دروغ

بدین بچّگان تو باشد فروغ‏

بکاوس گویم که این از منند

چنین کشته بر دست اهریمنند

مگر کین شود بر سیاوش درست

کنون چاره این ببایدت جست‏

گرین نشنوى آب من نزد شاه

شود تیره و دور مانم ز گاه‏

بدو گفت زن من ترا بنده‏ام

بفرمان و رایت سر افگنده‏ام‏

چو شب تیره شد داروى خورد زن

که بفتاد زو بچّه اهرمن‏

دو بچّه چنانچون بود دیو زاد

چه گونه بود بچّه جادو نژاد

نهان کرد زن را و او خود بخفت

فغانش بر آمد ز کاخ نهفت‏

در ایوان پرستار چندانک بود

بنزدیک سودابه رفتند زود

یکى طشت زرّین بیارید پیش

بگفت آن سخن با پرستار خویش‏

نهاد اندران بچّه اهرمن

خروشید و بفگند بر جامه تن‏

دو کودک بدیدند مرده بطشت

از ایوان بکیوان فغان برگذشت‏

چو بشنید کاوس از ایوان خروش

بلرزید در خواب و بگشاد گوش‏

بپرسید و گفتند با شهریار

که چون گشت بر ماه رخ روزگار

غمى گشت آن شب نزد هیچ دم

بشبگیر برخاست و آمد دژم‏

برانگونه سودابه را خفته دید

سراسر شبستان بر آشفته دید

دو کودک بران گونه بر طشت زر

فگنده بخوارى و خسته جگر

ببارید سودابه از دیده آب

بدو گفت روشن ببین آفتاب‏

همى گفت بنگر چه کرد از بدى

بگفتار او خیره ایمن شدى‏

دل شاه کاوس شد بدگمان

برفت و در اندیشه شد یک زمان‏

همى گفت کاین را چه درمان کنم

نشاید که این بر دل آسان کنم‏

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن