رزم ايرانيان و تورانيان

کشته شدن هومان به دست بیژن

جگر خسته هومان بیامد چو زاغ

سیه گشته از درد رخ چون چراغ‏

بدان خستگى باز جنگ آمدند

گرازان بسان پلنگ آمدند

همى زور کرد این بران آن برین

گه این را بسودى گه آن را زمین‏

ز بیژن فزون بود هومان بزور

هنر عیب گردد چو برگشت هور

ز هر گونه زور آزمودند و بند

فراز آمد آن بند چرخ بلند

بزد دست بیژن بسان پلنگ

ز سر تا میانش بیازید چنگ‏

گرفتش بچپ گردن و راست ران

خم آورد پشت هیون گران‏

برآوردش از جاى و بنهاد پست

سوى خنجر آورد چون باد دست‏

فرو برد و کردش سر از تن جدا

فگندش بسان یکى اژدها

جگر خسته هومان بیامد چو زاغ

سیه گشته از درد رخ چون چراغ‏

بدان خستگى باز جنگ آمدند

گرازان بسان پلنگ آمدند

همى زور کرد این بران آن برین

گه این را بسودى گه آن را زمین‏

ز بیژن فزون بود هومان بزور

هنر عیب گردد چو برگشت هور

ز هر گونه زور آزمودند و بند

فراز آمد آن بند چرخ بلند

بزد دست بیژن بسان پلنگ

ز سر تا میانش بیازید چنگ‏

گرفتش بچپ گردن و راست ران

خم آورد پشت هیون گران‏

برآوردش از جاى و بنهاد پست

سوى خنجر آورد چون باد دست‏

فرو برد و کردش سر از تن جدا

فگندش بسان یکى اژدها

بغلتید هومان بخاک اندرون

همه دشت شد سر بسر جوى خون‏

نگه کرد بیژن بدان پیل تن

فگنده چو سرو سهى بر چمن‏

شگفت آمدش سخت و برگشت ازوى

سوى کردگار جهان کرد روى‏

که اى برتر از جایگاه و زمان

ز جان سخن‏گوى و روشن‏روان‏

توى تو که جز تو جهاندار نیست

خرد را بدین کار پیکار نیست‏

مرا زین هنر سر بسر بهره نیست

که با پیل کین جستنم زهره نیست‏

بکین سیاوش بریدمش سر

بهفتاد خون برادر پدر

روانش روان ورا بنده باد

بچنگال شیران تنش کنده باد

سرش را بفتراک شبرنگ بست

تنش را بخاک اندر افگند پست‏

گشاده سلیح و گسسته کمر

تنش جاى دیگر دگر جاى سر

زمانه سراسر فریبست و بس

بسختى نباشدت فریادرس‏

جهان را نمایش چو کردار نیست

سپردن بدو دل سزاوار نیست‏

بترسید ازو یار هومان چو دید

که بر مهتر او چنان بد رسید

چو شد کار هومان ویسه تباه

دوان ترجمانان هر دو سپاه‏

ستایش کنان پیش بیژن شدند

چو پیش بت چین برهمن شدند

بدو گفت بیژن مترس از گزند

که پیمان همانست و بگشاد بند

تو اکنون سوى لشکر خویش پوى

ز من هرچ دیدى بدیشان بگوى‏

بشد ترجمان بیژن آمد دمان

بکوه کنابد بزه بر کمان‏

چو بیژن نگه کرد زان رزمگاه

نبودش گذر جز بتوران سپاه‏

بترسید از انبوه مردم کشان

که یابند زان کار یک سر نشان‏

بجنگ اندر آیند برسان کوه

بسنده نباشد مگر با گروه‏

برآهخت درع سیاوش ز سر

بخفتان هومان بپوشید بر

بران چرمه پیل پیکر نشست

درفش سر نامداران بدست‏

برفت و بران دشت کرد آفرین

بران بخت بیدار و فرخ زمین‏

چو آن دیده‏بانان لشکر ز دور

درفش و نشان سپهدار تور

بدیدند زان دیده برخاستند

بشادى خروشیدن آراستند

طلایه هیونى برافگند زود

بنزدیک پیران بکردار دود

که هومان بپیروزى شهریار

دوان آمد از مرکز کارزار

درفش سپهدار ایران نگون

تنش غرقه مانده بخاک اندرون‏

همه لشکرش بر گرفته خروش

بهومان نهاده سپهدار گوش‏

چو بیژن میان دو رویه سپاه

رسید اندران سایه تاج و گاه‏

بتوران رسید آن زمان ترجمان

بگفت آنچ دید از بد بدگمان‏

هم آنگه بپیران رسید آگهى

که شد تیره آن فرّ شاهنشهى‏

سبک بیژن اندر میان سپاه

نگونسار کرد آن درفش سیاه‏

چو آن دیده‏بانان ایران سپاه

نگون یافتند آن درفش سیاه‏

سوى پهلوان روى برگاشتند

و زان دیده گه نعره برداشتند

و ز آنجا هیونى بسان نوند

طلایه سوى پهلوان برفگند

که بیژن بپیروزى آمد چو شیر

درفش سیه را سر آورده زیر

چو دیوانگان گیو گشته نوان

بهر سو خروشان و هر سو دوان‏

همى آگهى جست زان نیو پور

همى ماتم آورد هنگام سور

چو آگاهى آمد ز بیژن بدوى

دمان پیش فرزند بنهاد روى‏

چو چشمش بروى گرامى رسید

ز اسب اندر آمد چنان چون سزید

بغلتید و بنهاد بر خاک سر

همى آفرین خواند بر دادگر

گرفتش ببر باز فرزند را

دلیر و جوان و خردمند را

و زآنجا دمان سوى سالار شاه

ستایش کنان بر گرفتند راه‏

چو دیدند مر پهلوان را ز دور

نبیره فرود آمد از اسب تور

پر از خون سلیح و پر از خاک سر

سر گرد هومان بفتراک بر

بپیش نیا رفت بیژن چو دود

همى یاد کرد آن کجا رفته بود

سلیح و سر و اسب هومان گرد

بپیش سپهدار گودرز برد

ز بیژن چنان شاد شد پهلوان

که گفتى برافشاند خواهد روان‏

گرفت آفرین پس بدا دار بر

بران اختر و بخت بیدار بر

بگنجور فرمود پس پهلوان

که تاج آر با جامه خسروان‏

گهر بافته پیکر و بوم زر

درفشان چو خورشید تاج و کمر

ده اسب آوریدند زرّین لگام

پرى روى زرّین کمر ده غلام‏

بدو داد و گفت از گه سام شیر

کسى ناورید اژدهایى بزیر

گشادى سپه را بدین جنگ دست

دل شاه ترکان بهم بر شکست‏

همه لشکر شاه ایران چو شیر

دمان و دنان بادپایان بزیر

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن