تولد و کودکی کورش هخامنشیروایت هرودتوسکورش

مجازات کردن ایشتوویگو ، هارپاگوس را

تا پسر هارپاگوس به درگاه رسید به فرمان خسرو ماد او را گرفته و پاره پاره کردند ، سرودست و پایش را در سبدی سرپوشیده نهادند و بهره ای از گوشتش را بریان کردند . چون مهمانی فراز آمد ، خوان بنهادند و برای همه از گوشت گوسفند و خورش های گوناگون آوردند ولی نزد هارپاگوس از گوشت پسرش نهادند وی از آن بخورد . چون سیر گشت پادشاه پرسید : شام را گوارا یافتی ؟ وی پاسخ داد ک بلی ! تاجدار ماد بفرمود  تا سبد را بدو بنمودند و پرسید میدانی گوشت چه کسی را خورده ای ؟ هارپاگوس از آنچه بر پسرش گذشته بود آگاه شد و با آنکه از درد و خشم به خود میپیچید ، تندی نمودن را روا ندید و خشم خود را فرو خورد و در جواب پادشاه ماد گفت بلی و هر آنچه پادشاه را دلپذیر آید نیک است .

پس از آن بازمانده فرزندش را به خانه برد ، شایدذ برای آنکه همه آن را یکجا به خاک بسپارد . آستواگس مغان را فرا خواند و از زنده بودن فرزند ماندانه سخن راند و گفت اکنون بنگرید تا چه بایست کرد . مغان وی را دل آسودگی داد که چون نوه اش در بازی به شاهی برگزیده شد ، خواب شاه درست از آب در آمده است و دیگر از سوی وی بیمی نباید داشت ، زیرا که دوبار به فرمانروائی نتوان رسید لیکن بهتر است او را از پیش خود دور کنی  و به پارس نزد پدر و مادرش بفرستی .

آستواگس از این پاسخ شادمان گشت و کودک را خواست و بدو چنین گفت : فرزند برای خوابی پوچ می خواستم تو را بیازارم لیکن بخت نیک ترا نگهداشت . اکنون به پارس رو و پدر و مادر خودت را که سوای چوپان و زنش می باشند بازیاب

کمبوجیه و ماندانه می پنداشتند که پسرشان پس از به جاهن آمدن مرده است و چون بازش یافتند شادی ها کردند و وی که کورش نام گرفت آنچه را که در خردسالی بر او رفته بود بدانان باز گفت و مهربانی های سپگ و چوپان داستانها زد .پدر و مادرش واژه سپگ – سگ ماده – را از دهان وی ربودند و برای آنکه زنده ماندنش را نزدپارسیان امری خارق العاده و معجزه آسا وانمود کنند ، ،واز در انداختند که فرزندشان را سگ ماده ای شیر داده و پرورانده است زیرا سپک چنان که گفتیم در زبان مادی به معنی سگ ماده است .

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *