تمام جنگ های امپراطوری هخامنشیانروایت هرودتوسکورشکورش و فتح ماد

گشودن ماد

هنگامی که آوازه کارهای کورش در آسیای باختری پیچید ، همسایگان پارس به جنب و جوش افتادند. مادهائی که از سخت گیری های فرمانروای خود به ستوه آمده بودند و در پی رهبری تازه می گشتند و چون کورش را خداوند فر و شاهنشاهی و دارنده هنر فرماندهی یافتند به وی پیوستند و هارپاگوس سپهبد بزرگ مادی – که از خویشان تاجدار ماد بود – نیز با کورش پیمان فرمانبرداری و وفاداری سپرد

نبونه ئید که از ترس مادها از دست اندازی بر حران نا امید بود به سوی باختر لشکر کشید و ده سال در بیابان های عربستان شمالی و سرزمین های دور دست باختری به سر برد و تهامه  را به پایتختی برگزید تا از آنجا به هر سامانی که آرزو کند دست تواند انداخت . از این رو سال ها سنت گرفتن دست مردوک – خدای ملی بابلیان – در جشن آغاز سال در بابل انجام نیافت و این خود بر بدخواهی مردمان بابل به ویژه کاهنین مردوک افزود ، ولی آنان از ترس بل – شر – اوسور  پسر نبونه ئید که سربازی دلاور بود ولی از هنر سیاستمداری چندان بهره ای نداشت دل شورش نمیافتند  چه نبونه ئید این پسر را فرمانروائی بابل گماشته بود

در این میان پادشاه بابل از ستیزه میان کورش و پدر بزرگش ، ایشتوویگو آگاهی یافت و شادمان از آنکه خواهد توانست میان آن دو پادشاه ایرانی جنگی بپا کند و خود از آب گلالود ماهی بگیرد ، پیکی نزد کورش فرستاد و از او درخواست تا با هم پیمان دوستی و یگانگی بندند و با هم بر مادها تازند

امستد گفته است که کورش پس از فراهم آوردن قبیله های پارسی به گرد خویش بر آن شد تا هم پیمان نیرومندی از میان همسایگان خود بجویدبهترین و نزدیکترین آنان نبونه ئید بود که از پیشرفت های مادها دل تنگ داشت و بر ایشان رشک می برد و بنابر این زمینه برای بر انگیختنش بر ایشتوویگو آماده بود و کورش که این را میدانستپیش دوید و نبونهئید را به دوستی و هم پیمانی فرا خواند

از گفته های خود نبونه ئید چنین برمی آید که سخن امستد دروغپردازی است زیرا آرزوی نبونه ئید برای به چنگ آوردن بین النهرین شمالی و در هم کوفتن مادها از خوابنامه  او به نیکی آشکار است پیش از این دیدیم که وی مردوک و سین را در خواب دید و درباره بتخانه احول حول  و اینکه مادها در آنجا هستند سخن گفت وی سپس می افزاید انگاه مردوک مرا گفت پادشاه اومان ماندا – مادها – دیر نخواهید پائید نه او و نه کشورش و شاهانی که با اویند بر جای نخواهند ماند

چون سوین سال از پادشاهی نبونه ئید فرا رسد آنان – خدایان –  کورش را بر او – ایشتوویگو – برخواهند انگیخت ، کورش پادشاه انشان دست نشانده او با سپاه اندکش ، سرزمین پهناور اومان ماندا را به چنگ خواهد گرفت و ایشتوویگو اومان ماندا را گرفتار کرده و به سرزمین خود خواهد برد

اندیشه های نبونه ئید  دست یابی بر شمال بین النهرین و راندن مادها از آن سرزمین بود ولی کورش اندیشه های بلند تری در سر داشت. وی میخواست بنام بزرگ خاندان آزاده و کهن هخامنشی رهبری ایرانیان را به چنگ آورده آنا را در جهان گیری و جهانداری رهنمون گردد و دادگری شاهانه و قانون و نظم پارسی را که آفریننده پیشرفت ها و نوسازی ها و مایه آرامش و خوشبختی مردمان بود در همه جا بگستراند هم پیمانی با نبونه ئید ایشتوویگو را ناچار میکرد در دو میدان بجنگد و از سوی دیگر کورش با نپذیرفتن دست دوستی تاجدار بابل دشمنی نیرومند برای خود میتراشید که در آن هنگامه کوشش به زیان او بر میخواست از این روی کورش به تخمین در سال ۵۵۴ با نبونه ئید پیمان دوستی و یگانگی بست

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *