باب چهارم در تواضع

شنیدم که فرزانه ای حق پرست

شنیدم که فرزانه ای حق پرست

گریبان گرفتش یکی رند مست

ازان تیره دل مرد صافی درون

قفا خورد و سر بر نکرد از سکون

یکی گفتش آخر نه مردی تو نیز؟

تحمل دریغ است از این بی تمیز

شنید این سخن مرد پاکیزه خوی

بدو گفت از این نوع دیگر مگوی

درد مست نادان گریبان مرد

که با شیر جنگی سگالد نبرد

ز هشیار عاقل نزیبد که دست

زند در گریبان نادان مست

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *