ز میلاد چون باد لشکر براند
بقنّوج شد گنجش آنجا بماند
چو آورد لشکر بنزدیک فور
یکى نامه فرمود پر جنگ و شور
ز شاهنشه اسکندر فیلقوس
فروزنده آتش و نعم و بوس
سوى فور هندى سپهدار هند
بلند اختر و لشکر آراى سند
سر نامه کرد آفرین خداى
کجا بود و باشد همیشه بجاى
کسى را که او کرد پیروز بخت
بماند بدو کشور و تاج و تخت
گرش خوار گیرد بماند نژند
نتابد برو آفتاب بلند
شنیدى همانا که یزدان پاک
چه دادست ما را بدین تیره خاک
ز پیروزى و بخت و ز فرّهى
ز دیهیم و ز تخت شاهنشهى